بازاریابی فروش برندسازی برندینگ

چرا طراحی بازاریابی چریکی ؟

ایجاد و حفظ یک کسب‌وکار در شرایط کنونی جهان ، یک کار ساده نیست. باوجوداین تعداد کسب‌وکار در داخل و سطح بین‌الملل ، بسیاری از مدیران باهوش به دنبال راهکاری نوین برای تقویت جایگاه برند شرکت خود در  عرصه رقابت هستند ، زیرا که می‌دانند که با کوچک‌ترین بی‌توجهی ، سهم بازار خود را از دست خواهند داد. شاید محصولات و خدمات شما بسیار عالی باشد، اما ممکن است ، تعداد افرادی کمی از وجود آن مطلع باشند . شاید به فکر تبلیغات باشید، اما بودجه کافی نیز نداشته باشید . شاید سوال شما این باشد : آیا می‌توان با بودجه ناچیز هم برای محصولات و خدمات خود بازاریابی نمود و برند خود را به مشتریان معرفی نمود ؟ – پاسخ  قطعا   مثبت است .

بازاریابی چریکی ( بازاریابی پارتیزانی ) Guerrilla Marketing به عنوان یکی از انواع بازاریابی آمده است تا  به این شرکت‌ها کمک نماید. اگر روش طراحی بازاریابی چریکی در شرکت‌های کوچک را بدانیم ، در این مسیر  موفق خواهیم بود.

طراحی بازاریابی چریکی

3 گام اساسی برای طراحی بازاریابی چریکی را معرفی می‌نماییم  :

 

گام  یک :  بازاریابی چریکی به چه معناست ؟

عبارت بازاریابی چریکی ، اولین بار در سال 1984 توسط Jay Conrad Levinson و در کتاب تحت همین عنوان “بازاریابی پارتیزانی Guerrilla Marketing” بیان‌شده است. وی در این کتاب روش‌های غیر سنتی، کم‌هزینه بازاریابی را معرفی نموده است.

 

بازاریابی چریکی – سه گام اساسی برای طراحی بازاریابی چریکی



تیم مشاوران مدیریت ایران :

به‌طورمعمول هنگامی‌که یکی از اعضای سازمان به پست مدیریت انتخاب می‌گردد، تمامی رازهای دستیابی به موفقیت خویش را به افرادی که به او مستقیماً گزارش می‌دهند، در خصوص مهارت‌ها و عوامل مؤثر برافزایش دریافتی‌های خویش در سمت قبلی، آموزش می‌دهد.

احتمالاً مدیریت فروش باید یکی از ترفیعات شغلی‌ای باشد که کاملاً با سایر نقش‌هایی که افراد حاضر در فرایند فروش ایفا می‌نمایند، متفاوت است. زیرا توانایی و مهارت‌های خاصی نیاز دارد. البته باید توجه داشت، فردی که رهبری تیم فروش منصوب می‌گردد، در غالب موارد از فروشنده خود درآمدی کمتر کسب می‌نمایند (البته اگر همه‌چیز منصفانه برنامه‌ریزی‌شده باشد).

Interview-Sales-Manager

یک فروشنده موفق لزوماً یک مدیر فروش موفق نخواهد بود و برعکس. مدیران فروش به دنبال شناسایی فروشندگانی برای پست مدیریت فروش هستند، شاید با طرح 12 سوال زیر، به فرد شایسته برای پست مدیریت فروش دست‌یابید:

1- چگونه با تجزیه‌وتحلیل داده‌ها کنار می‌آیید؟

فروشندگان تنها به یک عدد اهمیت می‌دهند: پورسانت فروش. البته تعداد مشتریان و نرخ موفقیت نیز بسیار مناسب است.

ملاحظه نمایید که تمام شاخص‌هایی که دغدغه فروشنده است، کاملاً به پورسانت وی مرتبط است. همه‌چیز پورسانت است.

اما هنگامی‌که یک فروشنده به مدیریت فروش منصوب می‌گردد، باید قادر به تولید گزارش‌ها و ارائه پیش‌بینی‌های خود در خصوص شاخص‌های مرتبط با تیم فروش و فرایند فروش را داشته باشد. لزوماً، نیازی نیست که مدیریت فروش یک تحلیل‌گر حرفه‌ای اطلاعات نیز باشد. فقط باید کمی با اعداد و ارقام و تشخیص صحیح در خصوص نحوه استفاده از داده‌های خام را داشته باشد. بپرهیزید از کاندیدی که از فعالیت‌های مرتبط تجزیه‌وتحلیل اطلاعات به‌وضوح ابزار نفرت می‌نماید.

2- ازنظر شما، فروشندگان موفق به چه مهارت‌ها و شایستگی‌هایی نیاز دارند ؟

یکی از وظایف مدیر فروش، صیانت از تیم فروش با به‌کارگیری افرادی با بالاترین سطح عملکرد است.

پاسخ این سوال، تعیین‌کننده موضع نامزد پست مدیریت است. مصاحبه‌کننده به دنبال هر فرد مناسب با مهارت‌ها و شایستگی‌های مناسب برای پست‌های خالی سازمان خود می‌گردد. ویژگی‌هایی که باارزش‌های و استانداردهای سازمان تطبیق داشته باشد.

3- چرا برای سمت مدیر فروش درخواست داده‌اید ؟

همان‌طور که پیش‌تر بیان شد، غالباً مدیر فروش، درآمدی کمتر از یک فرد فروشنده کسب نموده و میزان مسئولیت بالاتر و کار بسیار سخت‌تر می‌گردد. پس چه انگیزه‌ای برای رسیدن به پست مدیریت فروش در این افراد وجود دارد ؟

آیا این افراد به دنبال ایفای نقش در جایگاهی بالاتر با مسئولیت‌های بیشتر و امکان تأثیرگذاری بر تصمیمات استراتژیک سازمان هستند؟ و یا از کار خود خسته شده و به دنبال تغییر جوّ کاری هستند ؟ اگر موضوع فقط عدم انگیزه باشد، با کمک روش‌هایی علمی قادر به ایجاد انگیزه در وی هستید.

4- فرض که من فروشنده‌ای هستم که سه ماه پورسانتی دریافت ننموده است، حالا روبروی شما در جلسه نشسته‌ام، شما در این جلسه به من چه خواهید گفت ؟

گاه مدیران فروش مجبورند تا باحالتی ناخوشایند با اعضای تیمشان بحث نمایند. به‌ویژه هنگامی‌که کاندیدای مدیریت فروش در بین اعضای تیم فروش بوده و مدیران در این حالت باید بدانند که چگونه کاندیدای مدنظر در شرایط سخت و دشوار، به چه روشی یک خبر بد را به‌گونه‌ای مثبت بیان می‌نمایند. بی به دنبال فردی با توانایی مربیگری و استعداد کافی برای ایجاد انگیزه در دیگران است.

5- چه چیزی موجب ایجاد بیشترین انگیزه در فروشندگان می‌شود؟

البته این سوال کمی شیطنت‌آمیز و البته بسیار بااهمیت است. مدیران فروش برتر و موفق بر شخصی بودن عوامل ایجاد انگیزه تأکیددارند. به این معنا که ممکن است یک فروشنده به خاطر پول، چندین کیلومتر اضافه‌تر هم راه برود و یک فروشنده دیگر تنها به خاطر کسب فرصت‌ها و یا خلق مفهومی جدید این کار را انجام دهد.

کاندیدایی که مفهوم سوال را به‌درستی درک و این پاسخ صحیح را ارائه می‌دهد : “بستگی به فروشنده دارد”. استعداد رهبری و ایجاد انگیزه برای موفقیت تیم فروش را دارد.

6- عامل موفقیت شما به‌عنوان فروشنده حرفه‌ای چیست ؟ چگونه فرایندهای کاری شما، نوع مدیریت شما را نشان می‌دهد ؟

فروشندگان با چیزهای متفاوتی برانگیخته می‌شوند. هر فروشنده‌ای برای دست‌یابی به اهداف خویش از یک نقطه قوت منحصربه‌فرد خود بهره می‌گیرد.

  • سوال اینجاست : شیوه برخورد “صحیح” با فروشنده‌ای که نمی‌خواهد نقش درستی در تیم فروش ایفا نماید، چیست ؟

بسیاری از کاندیداها اعلام می‌نمایند که برنامه‌های خویش را باقدرت و اعمال فشار بر اعضای تیم فروش، به‌پیش خواهند برد. ولی باید به دنبال کاندیدایی باشید که شناسایی استعدادهای ناب تک‌تک کارشناسان فروش را الویت اصلی برای پیش برد اهداف فروش می‌داند.

7- پول برای شما چه میزان اهمیت دارد ؟

بله، پول برای همه مهم است. اما برخی کیفیت هویت و شخصیت خود را در میزان پول موجود در جیب یا حساب بانکی خود می‌بینند. این افراد هرگز مناسب پست مدیریت فروش نیستند. بهتر است فروشندگانی که با پول برانگیخته می‌شوند را مسئول فروش ناحیه جغرافیایی درآمدزاتر و یا هرگونه فرصتی درآمدزایی بهتری دیگری در همان سطح قرار داده و به پست مدیریت ارتقا ندهید.

8- چه عاملی سبب موفقیت جلسات مربیگری فروشندگان می‌گردد ؟

نیازی به دریافت یک برنامه با جزئیاتی در خصوص نحوه برخورد با تک‌تک فروشندگان از سوی کاندیدای موردنظر وجود ندارد. درواقع کافی است که چهارچوب جلسات مربی‌گری و دوره‌های آموزش فروش خویش را به‌صورت غیر مبسوط تشریح نماید.

در این بخش، در سخنان وی به دنبال این موارد باشید : نحوه توسعه شغلی، اهداف، مهارت سازی، راهکارهای حل مسئله و تحلیل داده‌ها.

9- به چه چیزهایی در فرایند فروش علاقه دارید و یا علاقه ندارید؟ آیا با حمایت از این فرایند، راحت هستید ؟

هر فروشنده‌ای در خصوص فرایندهای فروش، عقیده‌ی خود را داشته و برخی کاملاً آن را رد می‌نمایند. اما نقش مدیر بر حمایت از فرایندهای فروش برای حفظ ثبات و دقت پیش‌بینی‌های آتی است. باید در خصوص علاقه کاندیدای مدیریت فروش بر خط‌مشی‌های کنونی و نقش‌آفرینی مؤثر وی در اجرای صحیح آن، اطمینان حاصل نموده و در مورد استراتژی‌های وی برای حفظ پایبندی فروشندگان بر این خط‌مشی‌ها، وی را پرسش‌نمایید.

10- با تکنولوژی راحت هستید ؟

مدیر فروش به‌عنوان ناظر و ناظم مدیریت ارتباط با مشتری CRM عمل نموده و باید در خصوص نحوه صحیح استفاده از این سیستم، اطمینان حاصل نماید. همچنین مدیریت فروش باید در خصوص انتخاب، استقرار و توسعه ابزارهای نوین فروش ابزار عقیده نماید. شاید مدیر فروش نباید خوره کامپیوتر باشد، اما باید به‌اندازه نیاز در خصوص فنّاوری نوین بداند.

11- برای آموزش فروشندگان جدید، کدام روش بیشترین اثربخشی را دارد ؟

شاید مدیر فروش بتواند بر اساس هر تماس فروشنده، نکته‌ای را به وی آموزش دهد اما این عمل در بلندمدت و برای فروشندگان متعدد، امکان‌پذیر نیست. مطلب آموزشی باید به‌صورت یک مدل قابل‌اجرا برای همه بیان گردد تا به‌صورت یک استاندارد حداقلی در بین تمام فروشندگان رعایت گردد.

پس از دانش کاندیدا در خصوص توانایی آموزش فروش به‌صورت جمعی، مطمئن گردید.

12- فکر می‌کنید چه میزان طول می‌کشد که یک رهبر خوب شوید ؟

عنوان موردبحث “مدیریت فروش“است اما مدیر باید توانایی‌های رهبری تیم را نداشته باشد. مدیر فروش باید بتواند تیم را رهبری و در آن‌ها ایجاد انگیزه نماید. این آخرین سوال است اما با قطعیت می‌تواند گفت که مهم‌ترین سوال شماست.

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.


http://feedproxy.google.com/~r/iranmct/~3/hbuBi1pyvRg/12-%D8%B3%D8%A4%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8


نظر

تیم مشاوران مدیریت ایران :

در معرفی انواع برند با برند چالشگر Challenger Brand (برند تغییردهنده) روبرو هستیم که یک برند مزاحم برای رقباست. شاید این برند جایگاه دوم و یا جایگاه بیستم را ازنظر سهم در بازار در اختیار داشته باشد، اما مهم این است که او یک برند با غیرمترقبه و نوآور است.

برند چالشگر Challenger Brand

تنها شرکت‌ها کوچک به‌صورت یک برند چالشگر عمل نمی‌نمایند. در جهت رسیدن به تنوع و گوناگونی، شرکت گوگل به‌عنوان یک برند چالشگر، در بسیاری از بازارهای، ساختار، نظم سنتی و فرهنگ تجاری آن بازار را تغییر داده و بسیاری از نام‌های بزرگ را به چالش کشیده است.بااین‌وجود، چشم‌انداز حمله برندهای بزرگ در مواجه با کارآفرینان بدون حامی و پشتیبان، بسیار ترسناک به نظر می‌آید.

در ادامه نکاتی را در جهت ساخت یک برند چالشگر بیان خواهیم نمود.

 

  • به چیزی که می‌فروشید، اهمیت دهید. اگرنه، پس چرا دیگران باید اهمیت دهند ؟

زمانی که برند دیگری را به چالش می‌کشید، اشتیاق و تعصب شما به محصول یا خدمت سازمان، اهمیت خود را نشان می‌دهد.
در مسیر رسیدن به حداکثر سهم بازار و وفاداری مشتری، باید به مزیت رقابتی محصول خود ایمان داشته باشید.

همواره افراد به حمایت از یکی از طرفین رقابت یا مذاکره علاقه‌مندند و همواره مشتریانی خواهند بود که به دنبال یک جایگزینی برای انتخاب‌های سنتی خویش هستند. با رفتار خود به مشتری نشان دهید که به محصول خود علاقه داشته و شایسته انتخاب مجدد وی هستید.

همه طرفداران برند اپل را می‌شناسند، حتی زمانی که هیچ بحث در رسانه‌ها بر سر آن نباشد، آن‌ها این برند را ترویج نموده و در خصوص آن گفتگو می‌نمایند. طرفداران برند اپل، توصیه‌نامه‌های زنده و گویا برای تحریک سایرین هستند. این همان چیزی است که از اشتیاق و تعصب شما نسبت به محصول، نشأت می‌گیرد.

 

  •  بدانید که چه کسی و با چه نقاط ضعفی را به چالش می‌کشید.

هیچ شرکتی در جهان بدون نقطه‌ضعف وجود ندارد. شاید ارتباط خوبی با مشتریان خود نداشته باشد، هویت و تصویر مناسب در یک منطقه جغرافیایی خاص ندارد، یا کمبودهای داشته باشد.

مشتریان ناراضی، مهم‌ترین و رایج‌ترین دغدغه برندهای بزرگ هستند. مشتریانی که به دنبال جایگزین مناسب برای تأمین‌کننده خود هستند. وظیفه اصلی برند چالشگر، ارائه پاسخ به این سؤال مشتریان ناراضی است :  

      • چرا باید مشتری ناراضی به‌سوی برند دیگری حرکت نمایند.

 

  • برانگیزاننده احساسات باشید و از این موقعیت بهره گیرید.

هنگام معرفی برند چالشگر، محصول خود را به‌عنوان یک محصول جدید تبلیغ و به مشتری اطلاع دهید که شما محصولی جدید در بازاری بالغ هستید.
به‌عنوان مالک برند در خط مقدم حمله باشید. اگر به شناخت افراد و برندهای تازه‌وارد چالشگر علاقه‌مند هستید، باید مانند ریچارد برانسون عمل نمایید

 

  • حمایت را دریافت و به‌سرعت حرکت نمایید.

برندهای چالشگر به پشتیبانی مالی فراوانی نیاز دارند، اما سرمایه‌گذاران، پول خود را در کسب‌وکارهایی قرار می‌دهند که حتی اگر قصد ایجاد چالش در بازار را دارد، یک برنامه مدون دقیق و مشخص بازاریابی و فروش داشته باشد. اگر حامی مالی مناسب داشته باشید، به‌سرعت حرکت خواهد نمود.
سایر برندهای چالشگر جدید نیز به دنبال تهدید برند شما خواهند بود و بازار به‌شدت رقابتی خواهد شد.

اگر در لحظه معرفی برند، نقاط ضعف آن توسط رقبا کشف گردد، بهترین سیبل برای حمله رقبا خواهد بود. دقیقاً کاری که شما با رقبای خود انجام دادید.
برندهای چالشگر بر خوی تهاجمی بیشتر از نبوغ منحصربه‌فرد خویش اتکا دارند. بازاریابان این بازار بسیار بالغ بوده و رقابت بسیار سرسختانه است.

 

  • در به‌کارگیری استراتژی کاهش قیمت، محتاط باشید.

شرکت‌هایی که به سودهای سرسام‌آور و غیرمعمول عادت دارند، در زمان انتخاب قیمت‌های پایین بازار، جایگاه سازمان خود را دچار تزلزل می‌بینند. تقریباً همیشه نام‌های بزرگ به‌سوی کاهش قیمت برای دفاع و تحکیم جایگاه خود در بازار گام برمی‌دارند، البته با توانایی کافی برای تبلیغ در تمام سطح بازار.
هنر آن نیست که محصولات مشابه باقیمت‌های پایین ارائه نماییم. باید نشان دهید که چرا مشتریان باید برای خرید محصولات شما پول پرداخت نمایند.
شاید محصولی برای پاسخگویی به نیازهای خاص باقیمت پایین، یک گزینه مناسب باشد.

 

  • بازار را از رقبای بزرگ خود بهتر بشناسید.

شرکت‌های بزرگ بین‌المللی قادر به سرمایه‌گذاری بر تمام ظرفیت بازار نیستند. شما به‌عنوان یک کسب‌وکار کوچک باید بخش‌هایی از بازار که توسط شرکت بزرگ هدف‌گیری نشده‌اند را بیابید.
ابتدا برند خود را به کسانی ارائه کنید که هنوز به برندهای بزرگ وفادار نیستند و سپس سایر برندها را به چالش بکشید.

 

  • اگر می‌توانید، بازار را تغییر دهید.

گوگل با شرکت یاهو و سایت‌های مشابه چه کرد ؟ اسکایپ با شرکت‌های حوزه خدمات ارتباطی چه کرد ؟

آنان تنها یک خدمت ساده و متفاوت ارائه ندادند. آن‌ها یک خدمت بهتر و متفاوت از خدمات در دسترس در بازار ارائه نمودند و تمام مشتریان بازار را جارو کردند. تمام برندهای چالشگر چنین توانایی را ندارند، اما اگر قادر به انجام چنین تغییر بهتری باشید، همانا پادش شما مشتریان وفادار و ظهور برندهای جدید چالشگر خواهد بود.


تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.


http://feedproxy.google.com/~r/iranmct/~3/51QKLzpFOEc/%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%DB%8C%DA%A9-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF-%DA%86%D8%A7%D9%84%D8%B4%DA%AF%D8%B1-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%85


نظر

گاه مدیر فروش به فروشنده خود، دروغ می‌گوید. هنگامی‌که این شرایط پیش می‌آید، فروشنده مطمئن نیست که چه عکس‌العملی باید نشان دهد. شاید به‌عنوان فروشنده فکر کنید که شاید بهتر است جایی کارکنید که مدیرش متفاوت باشد. شاید باید گفت : رنگ اسمان در برخی سازمان‌ها یکسان است.

Lies Sales Managers دروغ مدیریت فروش به فروشنده

در ادامه، به 10 دروغ برجسته از مدیر فروش و نحوه برخورد با آن اشاره می‌نماییم:

 

1- تیم بازاریابی ما، اشراف کامل به فروش دارد.

آیا جمله فوق صحیح است : گه گاه.

علت : این جمله بیانگر یک آرزو به همراه یک انکار بزرگ است. تمرکز تیم بازاریابی بر فرایند شناخت، ایجاد و توسعه بازار است. با توجه به عدم تمرکز تیم بازاریابی بر فرایندهای فروش، ادعای اشراف کامل تیم بازاریابی بر فروش، یک دروغ است.

بهترین عکس‌العمل : با سر تأیید نمایید، ولی چشم‌هایتان را باز نگه‌دارید. اگر تیم بازاریابی به تیم فروش کمکی می‌نماید، از آن استقبال نموده و به مسیر کاری خود ادامه دهید. در غیر این صورت، آنان را نادیده بگیرد.

 

2- تحت مربی‌گری من، به موفقیت دست میابید.

آیا جمله فوق صحیح است : به‌ندرت.

علت : احتمالاً این مدیر، کار خود را با فروشندگی آغاز نموده و حالا به سمت مدیریت فروش رسیده است. او تصور می‌نماید که چون تجربه کافی را دارد و همه‌چیز را در مورد فروش می‌داند، پس به‌راحتی قادر است تا دانش و تجربه خویش را به فروشنده خویش منتقل نماید. درحالی‌که مهارت فروش با مهارت آموزش و مربیگری فروش کاملاً دو چیز متفاوت هستند.

بهترین عکس‌العمل : به مدیر خود بیاموزید که به چه شیوه‌ای به شما کمک نماید. حوزه کاری موردعلاقه خود را به او معرفی نموده.
در زمان بروز یک موقعیت دشوار و جدید، برای دریافت نقطه نظرات وی، این‌گونه از او سؤال نمایید: اگر شما در این موقعیت قرار داشتید، چه استراتژی یا تاکتیکی در مقابل آن اتخاذ می‌نمودید.

  • به‌عبارت‌دیگر در مقابل مدیر خود کنشگر(فعال) باشید، مهارت‌های یادگیری خود را با مهارت‌های آموزشی مدیر منطبق سازید، هرچند که ممکن است که ابتدایی به نظر رسد.

 

3- او استخدام شد، اما نه برای اینکه برادرزن من بود.

آیا جمله فوق صحیح است : قطعاً، خیر.

علت : اگر فرد معرفی‌شده توسط مدیریت فروش، بعداً اشتباه مهلکی انجام داد و با حقارت از سازمان اخراج شد، جذب ساده‌لوحانه او را بر گردن وی نینداخته و این اشتباه را ناشی از عدم توانایی و مهارت استخدام در واحد منابع انسانی یا مدیریت عالی سازمان نشان دهد.

بهترین عکس‌العمل : اگر استخدام وی بر کار شما اثری ندارد، تنها ناظر باشید و دخالت ننماید. اما اگر نظرات ناشیانه وی بر پورسانت شما تأثیر می‌گذارد، به دنبال کار جدید باشید.

 

4- این محصول، آن‌قدر خوب است که خودبه‌خود فروش می‌رود.

آیا جمله فوق صحیح است : هرگز، اگر این‌طور بود که سازمان نه‌فقط به فروشنده، بلکه به مدیر فروش نیز نیازی نداشت.

علت : مدیر فروش برای این محصول قصد دارد تا پورسانت کمتری به فروشندگان خود پیشنهاد نماید.

بهترین عکس‌العمل : متوسط زمان فروش یک واحد از محصول جدید را محاسبه نمایید. اگر بیش از متوسط زمان محصولات پیشین است، با مدیر خود برای پورسانت خود مذاکره نمایید و یا به دنبال کار جدید باشید.

 

5- شما به دفترچه ثبت اطلاعات تماس نیاز ندارید.

آیا جمله فوق صحیح است : هرگز.

علت : مدیران فروش از شما می‌خواهند که از CRM برای مدیریت ارتباطات خویش استفاده نمایید، زیرا که اگر سازمان را ترک نمودید، تمام امتیازهای مرتبط با شبکه ارتباطی ایجادشده توسط فروشنده، در سازمان باقی بماند. حال‌آنکه فروشنده، در مورد هر مشتری، اطلاعات مبهمی را وارد CRM نموده است و خاطرات و لحظات خوب با مشتری را در حافظه خود نگه می‌دارد. این دفترچه کمک به دسترسی سریع به اطلاعات را فراهم و از فراموش‌شدن اطلاعات ایجادشده در یک‌لحظه جلوگیری می‌نماید.

(نکته : این دفترچه – الکترونیکی / کاغذی – جز لوازم شخصی فروشنده نیست، بلکه بخشی از ملزومات اداری فروشنده است که به آن Rolodex میگویند و فروشنده اطلاعات تماس و برخی موارد دیگر را به ترتیب الفبا در آن یادداشت می‌نماید).

بهترین عکس‌العمل : اگر به‌وضوح در قرارداد کاری شما ذکرشده باشد که فروشنده می‌باید قبل از ترک شرکت، رونوشتی از دفترچه اطلاعات تماس خود را به سازمان تحویل گردد، در این حالت باید رونوشت ارائه گردد و در غیر این صورت مالکیت اطلاعات موجود در دفترچه کاملاً برای فروشنده است.

 

6- سیستم مدیریت ارتباط با مشتری CRM، به فروش شما کمک می‌نماید.

آیا جمله فوق صحیح است : تقریباً هرگز.

علت : مدیر فروش به نرم‌افزار CRM به‌عنوان ابزاری برای نظارت بر کارشناسان فروش می‌نگرد. البته مشکل از نرم‌افزار نیست، مشکل آنجاست که مدیر فروش از آن به‌عنوان “ابزار جاسوسی” به‌جای “ابزارفروش” استفاده می‌نماید.

بهترین عکس‌العمل : بهتر است یک افزونه به نرم‌افزار CRM اضافه شود، این افزونه بر اساس اطلاعات موجود در پایگاه داده، گزارش‌های مناسبی را تحت عنوان “داشبورد مدیریتی” تولید می‌نماید. با تفویض اختیار، فردی را به‌عنوان واردکننده اطلاعات به پایگاه داده، انتخاب نمایید تا داده‌های موجود همواره به‌روز و کامل باشد.

 

7- این آموزش، برای شما بسیار حیاتی است.

آیا جمله فوق صحیح است : در 60درصد موارد، صحیح است.

علت : معمولاً فردی از خارج مجموعه برای آموزش تیم فروش معرفی می‌گردد، درحالی‌که ایشان از نیازهای آموزشی تیم فروش اطلاع ندارد.

بهترین عکس‌العمل : در دوره آموزشی شرکت نموده و تلاش کنید از مواردی مطروحه، چیزی بیاموزید.

بدترین حالت زمانی پیش می‌آید که، دوره آموزشی نامرتبط با کار فروش باشد، در این حالت فروشندگان حتماً در حال خمیازه یادداشت‌برداری دروغین و یا چک کردن شبکه‌های اجتماعی خود هستند.

 

8- پورسانت‌های ما کاملاً قابل‌رقابت به سایر شرکت‌ها است.

آیا جمله فوق صحیح است : در 65% موارد صحیح است.

علت: مدیریت فروش با بیان ایران دروغ به دنبال حفظ شماست.

بهترین عکس‌العمل : همواره از میزان پورسانت کارشناسان فروش در شرکت‌های رقیب مطلع باشید. اگر دریافتی شما کمتر از معمول بود به دنبال قرارداد یا تغییر ساختار دریافت پورسانت خود باشد. اگر بودجه‌ای نیست ! …. به فکر تغییر محل کار باشید.

 

9- ما پورسانت فروشنده را سریع پرداخت می‌نماییم.

آیا جمله فوق صحیح است : اگر گردش مالی سازمان بالا باشد در حدود 10درصد موارد صحیح است و اگر نباشد در حدود 80درصد موارد.

علت : اگر تازه استخدام‌شده‌اید، مدیر فروش به دنبال ایجاد انگیزه در شما برای رسیدن فوری به اهداف فروش است.

بهترین عکس‌العمل : اگر تأخیر در پرداخت پورسانت به‌صورت موقتی باشد و میدانید که به پورسانت خواهید رسید، پس صبور باشید. اگر تأخیر، طولانی‌مدت و به یک قاعده تبدیل‌شده است، شاید باید به دنبال کار جدیدی باشید، با یک وکیل مشورت نمایید، بدون دریافت چک حقوق، هرگز سازمان را ترک ننمایید.

 

10- شایعه‌ای که در مورد کلاه‌برداری، ورشکستگی و تعدیل نیرو شنیده‌اید، کاملاً بی‌پایه و اساس است.

آیا جمله فوق صحیح است : هرگز.

علت : مدیریت فروش علاقه دارد که تا آخرین لحظه شما را در سازمان و مشغول به کار نگه دارد. درحالی‌که این حق فروشنده است که در مورد شرایط سازمان مطلع باشد و از پیش به دنبال کار جدید باشد.

به یاد داشته باشید، تمام شایعه‌های پیرامون سازمانتان، دروغ است، مگر آنکه مدیر شما آن را تکذیب نماید.

بهترین عکس‌العمل : نشان دهید که باور نموده‌اید، ولی به دنبال کار جدید باشید.

 

منبع : GEOFFREY JAMES /  CBSNEWS.com

 

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.


http://feedproxy.google.com/~r/iranmct/~3/F0JDmAwFAfE/%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4-%D8%A8%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%AF-10


نظر

تیم مشاوران مدیریت ایران :

اگر تجربه فروش چیزی را داشته باشید، حتماً تائید می‌نمایید که برای فروش موفق یک کالا 3 عامل کلیدی وجود دارد :

1- دانش کافی از کالا
2- علاقه به فروش
3- ارائه صحیح و حرفه‌ای محصول

باید دقت نمایید، همه افراد این 3 عامل را باهم ندارند.

12 خصوصیت فروشنده حرفه‌ای موفق

جمله‌ای است که می‌گوید : فروشندگان موفق، فروشنده به دنیا می‌آیند.

البته که همیشه این‌گونه نیست. بی‌شک، استعداد و پتانسیل‌هایی وجود دارد که با آموزش و کسب تجربه شکوفا خواهند شد.
در ادامه به بیان خصوصیات یک فروشنده می‌پردازیم، خصوصیاتی که با آموزش و تقویت، یک فرد مستعد به یک فروشنده حرفه‌ای موفق تبدیل می‌گردد.

1- وجدان :

نتایج تحقیقات انجمن روانشناسی آمریکا در سال 1993 نشان می‌دهد که اغلب فروشندگان موفق باوجدان هستند. افرادی که به کار خود افتخار و به آن عشق می‌ورزند، منظم بوده و از کارایی بالایی برخوردارند، دارای این ویژگی رفتاری هستند.
وجدان کاری به معنای ادامه انجام کار بدون فرصت دادن به دخالت حاشیه‌ها است.
اگر فردی مرتب یا کارآمد نیستید، قطعاً قادر به آموختن آن هستید.

2- ادب :

برترین فروشندگان، بیشترین احترام را برای زمان مشتریان خویش قائل هستند. رفتار فروشنده با مشتریان کنونی و مشتریان بالفعل باید به‌مانند رفتار با طلا باشد. زمان فروشنده برای مشتری باید کافی و برنامه‌ریزی‌شده باشد. کمبود زمان مشتری را باید درک و به آن احترام گذاشت.

3- ابتکار :

فروشنده حرفه‌ای، منتظر دریافت دستور نخواهد ماند. این افراد بسیار مصمم و علاقه‌مند به در اختیار گرفتن امور هستند. نظم فروشنده، عامل حفظ مسیر موفقیت است. اگر چیزی باید فروخته شود، حتماً راهی برای فروش آن وجود دارد. فروشنده باید در خصوص فروش محصولات از نبوغ و روش‌های ابتکاری نیز استفاده نماید. فروشنده‌ای که یک روش روتین برای معرفی و فروش کالا دارد، هرگز رشد نمی‌نماید. ابتکار همراه با ریسک است و ریسک منطقی باعث ایجاد تجربه و افزایش مهارت می‌گردد.

4- گوش دادن :

برترین فروشندگان کسانی هستند که از مشتریان خود سؤال پرسیده و به پاسخ آنان به‌درستی گوش می‌دهند. وقتی به مشتری گوش فرا دهید، نیاز و خواسته مشتری را به‌درستی تشخیص و راهکار مناسب را ارائه خواهید نمود. از سوی دیگر، گوش دادن به مشتری، نشانه احترام به کلام وی است. 8 گام برای اینکه نشان دهید، شما خوب گوش می‌دهد.

5- ایستادگی :

یکی از خصوصیات فروشندگان صبر و ایستادگی در مقابل ناملایمات است. زیرا فروشنده باید به شنیدن کلمه “نه” عادت نماید. پس باید اعتمادبه‌نفس و ایستادگی بالایی از خود نشان دهد. اما همین ایستادگی نیز باید به تکنیک فروش مسلح شود تا “جواب نه” کمتر دریافت شود. چهارراه تبدیل جواب “نه” به “بله”.

6- پذیرنده کلام مربی :

پذیرش کلام مدیر به‌عنوان مربی فروش، از داشتن تجربه بااهمیت‌تر است. فروشنده موفق باانرژی کافی و علاقه به‌سوی یادگیری و پذیرش کلام مربی گام برمی‌دارد. او از هرگونه پیشنهاد استقبال می‌نماید. فروشنده موفق، سریعاً خود را با تغییر تاکتیک‌های مربی خویش منطق ساخته حتی اگر با تمام روندهای گذشته فروش متفاوت باشد.

7- خوش‌بین :

ترجیح می‌دهید از چه کسی خرید نمایید ؟ از فروشنده‌ای خوش‌بین و شاداب یا فروشنده‌ای بدبین و افسرده ؟
تمایل مشتریان به خرید از فروشنده‌ای خوش‌بین و بشاش است.

8- زیرک بودن :

یک فروشنده حرفه‌ای موفق، باید توانایی تغییر مسیر به‌موقع را داشته باشد و به‌محض آنکه جواب منفی دریافت نماید، با کمک خلاقیت خویش، مسیر هوشمندانه دیگری را برای ادامه عملیات فروش پیش می‌برد.
فروشنده باید توانایی فهم زبان بدن مشتری را نیز داشته باشد تا پیش از دریافت جواب نامناسب قادر به تغییر استراتژی فروش خویش را داشته باشد.

9- اشتیاق :

فروشنده درجه‌یک، از کار خود لذت می‌برد. مهم‌ترین مسئله این است که فروشنده حرفه‌ای موفق باید اشتیاق و تعصب کافی در خصوص کالا یا خدمات خویش، داشته باشد. اشتیاق فروشنده به مشتری منتقل‌شده و انگیزه خرید را تقویت می‌نماید.

10- سؤال پرسیدن :

تحقیقات Searcy نشان می‌دهد : بالاترین کارایی در بین فروشندگانی است که تعداد بیشتری سؤال از مشتری خود پرسیده‌اند.
لزوماً تمام این سؤالات در خصوص خود کالا نیست. البته سؤالات منطقی که موجب رنجش مشتری نگردد. استراتژی طرح سؤال از پاسخ سؤال قبلی، یک تکنیک بسیار مناسب است.

11- مستقل :

تا زمانی که درآمد فروشنده از دریافت پورسانت باشد، فروشنده مستقل است و شخصاً شاخص‌های ارزیابی عملکرد خویش را تعریف و درصدد بهبود عملکرد خویش خواهد بود.
ازآنجایی‌که منافع فروشنده در میان است، پس بودونبود مدیر اهمیت چندانی ندارد. فروشنده مستقل تلاش‌های خود را برای افزایش میزان فروش سازمان بالابرده تا میزان درآمد خود را حداکثر نماید. در این حالت فروشنده مستقل خود انگیزاننده است. فروشنده‌ی مستقل برای کسب موفقیت، شخصاً خود را سرزنش یا تشویق می‌نماید.

12- مدیریت زمان :

فروشندگان موفق، بر زمان خود مدیریت مناسب دارند. مثلاً، پیدا نمودن کوتاه‌ترین مسیر بین دو موقعیت جغرافیایی. زیرا زمان بیشتر به معنای فرصت بیشتر برای فروش بیشتر است. اهمیت به زمان خود، منجر به اهمیت دادن به زمان مشتری خواهد شد.

 

http://people.tamu.edu/~mbarrick/Pubs/1993_Barrick_Mount_Strauss.pdf
http://www.entrepreneur.com
http://www.searchmetrics.com

مطالب مرتبط : 

 

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.


http://feedproxy.google.com/~r/iranmct/~3/W8eW4BEwtzg/12-%D8%AE%D8%B5%D9%88%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%AD%D8%B1%D9%81%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D9%88%D9%81%D9%82


نظر

تیم مشاوران مدیریت ایران :

اگر تجربه فروش چیزی را داشته باشید، حتماً تائید می‌نمایید که برای فروش موفق یک کالا 3 عامل کلیدی وجود دارد :

1- دانش کافی از کالا
2- علاقه به فروش
3- ارائه صحیح و حرفه‌ای محصول

باید دقت نمایید، همه افراد این 3 عامل را باهم ندارند.

12 خصوصیت فروشنده حرفه‌ای موفق

جمله‌ای است که می‌گوید : فروشندگان موفق، فروشنده به دنیا می‌آیند.

البته که همیشه این‌گونه نیست. بی‌شک، استعداد و پتانسیل‌هایی وجود دارد که با آموزش و کسب تجربه شکوفا خواهند شد.
در ادامه به بیان خصوصیات یک فروشنده می‌پردازیم، خصوصیاتی که با آموزش و تقویت، یک فرد مستعد به یک فروشنده حرفه‌ای موفق تبدیل می‌گردد.

1- وجدان :

نتایج تحقیقات انجمن روانشناسی آمریکا در سال 1993 نشان می‌دهد که اغلب فروشندگان موفق باوجدان هستند. افرادی که به کار خود افتخار و به آن عشق می‌ورزند، منظم بوده و از کارایی بالایی برخوردارند، دارای این ویژگی رفتاری هستند.
وجدان کاری به معنای ادامه انجام کار بدون فرصت دادن به دخالت حاشیه‌ها است.
اگر فردی مرتب یا کارآمد نیستید، قطعاً قادر به آموختن آن هستید.

2- ادب :

برترین فروشندگان، بیشترین احترام را برای زمان مشتریان خویش قائل هستند. رفتار فروشنده با مشتریان کنونی و مشتریان بالفعل باید به‌مانند رفتار با طلا باشد. زمان فروشنده برای مشتری باید کافی و برنامه‌ریزی‌شده باشد. کمبود زمان مشتری را باید درک و به آن احترام گذاشت.

3- ابتکار :

فروشنده حرفه‌ای، منتظر دریافت دستور نخواهد ماند. این افراد بسیار مصمم و علاقه‌مند به در اختیار گرفتن امور هستند. نظم فروشنده، عامل حفظ مسیر موفقیت است. اگر چیزی باید فروخته شود، حتماً راهی برای فروش آن وجود دارد. فروشنده باید در خصوص فروش محصولات از نبوغ و روش‌های ابتکاری نیز استفاده نماید. فروشنده‌ای که یک روش روتین برای معرفی و فروش کالا دارد، هرگز رشد نمی‌نماید. ابتکار همراه با ریسک است و ریسک منطقی باعث ایجاد تجربه و افزایش مهارت می‌گردد.

4- گوش دادن :

برترین فروشندگان کسانی هستند که از مشتریان خود سؤال پرسیده و به پاسخ آنان به‌درستی گوش می‌دهند. وقتی به مشتری گوش فرا دهید، نیاز و خواسته مشتری را به‌درستی تشخیص و راهکار مناسب را ارائه خواهید نمود. از سوی دیگر، گوش دادن به مشتری، نشانه احترام به کلام وی است. 8 گام برای اینکه نشان دهید، شما خوب گوش می‌دهد.

5- ایستادگی :

یکی از خصوصیات فروشندگان صبر و ایستادگی در مقابل ناملایمات است. زیرا فروشنده باید به شنیدن کلمه “نه” عادت نماید. پس باید اعتمادبه‌نفس و ایستادگی بالایی از خود نشان دهد. اما همین ایستادگی نیز باید به تکنیک فروش مسلح شود تا “جواب نه” کمتر دریافت شود. چهارراه تبدیل جواب “نه” به “بله”.

6- پذیرنده کلام مربی :

پذیرش کلام مدیر به‌عنوان مربی فروش، از داشتن تجربه بااهمیت‌تر است. فروشنده موفق باانرژی کافی و علاقه به‌سوی یادگیری و پذیرش کلام مربی گام برمی‌دارد. او از هرگونه پیشنهاد استقبال می‌نماید. فروشنده موفق، سریعاً خود را با تغییر تاکتیک‌های مربی خویش منطق ساخته حتی اگر با تمام روندهای گذشته فروش متفاوت باشد.

7- خوش‌بین :

ترجیح می‌دهید از چه کسی خرید نمایید ؟ از فروشنده‌ای خوش‌بین و شاداب یا فروشنده‌ای بدبین و افسرده ؟
تمایل مشتریان به خرید از فروشنده‌ای خوش‌بین و بشاش است.

8- زیرک بودن :

یک فروشنده حرفه‌ای موفق، باید توانایی تغییر مسیر به‌موقع را داشته باشد و به‌محض آنکه جواب منفی دریافت نماید، با کمک خلاقیت خویش، مسیر هوشمندانه دیگری را برای ادامه عملیات فروش پیش می‌برد.
فروشنده باید توانایی فهم زبان بدن مشتری را نیز داشته باشد تا پیش از دریافت جواب نامناسب قادر به تغییر استراتژی فروش خویش را داشته باشد.

9- اشتیاق :

فروشنده درجه‌یک، از کار خود لذت می‌برد. مهم‌ترین مسئله این است که فروشنده حرفه‌ای موفق باید اشتیاق و تعصب کافی در خصوص کالا یا خدمات خویش، داشته باشد. اشتیاق فروشنده به مشتری منتقل‌شده و انگیزه خرید را تقویت می‌نماید.

10- سؤال پرسیدن :

تحقیقات Searcy نشان می‌دهد : بالاترین کارایی در بین فروشندگانی است که تعداد بیشتری سؤال از مشتری خود پرسیده‌اند.
لزوماً تمام این سؤالات در خصوص خود کالا نیست. البته سؤالات منطقی که موجب رنجش مشتری نگردد. استراتژی طرح سؤال از پاسخ سؤال قبلی، یک تکنیک بسیار مناسب است.

11- مستقل :

تا زمانی که درآمد فروشنده از دریافت پورسانت باشد، فروشنده مستقل است و شخصاً شاخص‌های ارزیابی عملکرد خویش را تعریف و درصدد بهبود عملکرد خویش خواهد بود.
ازآنجایی‌که منافع فروشنده در میان است، پس بودونبود مدیر اهمیت چندانی ندارد. فروشنده مستقل تلاش‌های خود را برای افزایش میزان فروش سازمان بالابرده تا میزان درآمد خود را حداکثر نماید. در این حالت فروشنده مستقل خود انگیزاننده است. فروشنده‌ی مستقل برای کسب موفقیت، شخصاً خود را سرزنش یا تشویق می‌نماید.

12- مدیریت زمان :

فروشندگان موفق، بر زمان خود مدیریت مناسب دارند. مثلاً، پیدا نمودن کوتاه‌ترین مسیر بین دو موقعیت جغرافیایی. زیرا زمان بیشتر به معنای فرصت بیشتر برای فروش بیشتر است. اهمیت به زمان خود، منجر به اهمیت دادن به زمان مشتری خواهد شد.

 

http://people.tamu.edu/~mbarrick/Pubs/1993_Barrick_Mount_Strauss.pdf
http://www.entrepreneur.com
http://www.searchmetrics.com

مطالب مرتبط : 

 

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.


http://feedproxy.google.com/~r/iranmct/~3/W8eW4BEwtzg/12-خصوصیت-فروشنده-حرفه‌ای-موفق


تیم مشاوران مدیریت ایران :

اگر کارشناس فروش یا فروشنده شما، تمایل به داستان بافی دارد، باید به این نکته توجه داشته باشید : این‌گونه فروشندگان نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند کار خود را به‌درستی انجام دهند.

دروغ فروشنده به مدیر

مطلبی که در ادامه بیان می‌گردد، شاید موجب ناراحتی و عصبیت تعداد زیادی از فروشندگان شود. هدف افشای “رازهای اخلاقی و رفتاری حرفه فروشندگی” است. دروغ فروشنده به مدیر یکی از این موارد است.

  • دروغی که یک فروشنده به مدیر خود می‌گوید، اغلب در جهت تلطیف، هموارسازی و استتار علائم و نشانه‌هایی است که ردپایی از ناکارآمدی وی در استفاده از تکنیک‌های فروش حرفه‌ای را در خود دارد.

ازآنجایی‌که شما مدیریت عالی یا مدیریت فروش سازمان خویش هستید، باید وجود دروغ را درک نمایید. پس هرگاه به هریک از موارد زیر برخورد نمودید، حتماً کمی کنجکاوتر باشید:

1- این مشتری، مشکل بودجه ندارد.

پایه و اساس این جمله در افکار پوچ و واهی فروشنده است.زیرا فروشنده هنوز نمی‌داند که با چه تکنیکی باید در مورد میزان بودجه مشتری اطلاعات کسب نماید تا متعاقباً با در نظر داشتن اولویت‌های مشتری، پیشنهاد‌های مناسبی برای وی محیا سازد. درواقع بودجه برای مشتری یک مسئله و یک شاخص است.

2- حافظه من فوق‌العاده است، نیاز به یادداشت خصوصیات مشتریانم ندارم.

یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین واقعیت‌های دنیای تجارت عبارت است از: چیزی که نوشته‌نشده باشد، واقعیت ندارد.
فروشندگانی که به حافظه خویش متکی هستند، سرانجام موجب چشم‌پوشی سازمان بر مهم‌ترین وقایع پیرامون زندگی مشتری و نقطه نظرات آنان می‌شود.

  • اتکا به حافظه یک فروشنده، مانند اتکا به چوب‌پنبه‌ای درون سوراخ سد است.

3- امروز ، 100 تا تماس تلفنی داشتم.

هنگامی‌که مدیر بر فروشندگان فشار وارد می‌نماید(برای رسیدن به اهداف فروش). بسیاری از فروشندگان از ابزار مبالغه در خصوص تعداد تماس‌های تلفنی استفاده می‌نمایند تا گواهی بر سخت‌کوشی آنان باشد.
به تجربه می‌توانم بگویم که اگر فروشنده به اغراق به 100 تماس اشاره نماید، احتمالاً تنها 10 تماس داشته است.

4- ما این معامله را از دست دادیم، زیرا محصول ما خصوصیت ق.ک.ز.ن را نداشت.

این جمله زمانی به گوش می‌رسد که رقیب توانسته باشد مشتری را بر اساس یک ویژگی که محصول شما ندارد و محصول رقیب دارد (برای مشتری از اهمیت بالایی برخوردار نیز هست) به خرید از آن متقاعد نماید.
در این حالت، فروشنده‌ای که نتواند برای محصول خویش ارزش ایجاد نماید، پیش از ورود به فرایند فروش از آن خارج‌شده است. پس رقابت چه می‌شود ؟ آیا محصول باید 100% کامل باشد تا بتوان فروخت؟ پس نقش فروشنده حرفه‌ای چیست ؟

5 – من اهداف فروشم را خواهم زد، تمام قراردادهای پیش‌بینی‌شده‌ام تا پایان این فصل منعقد می‌شود.

زمانی فروشنده این دروغ را می‌گوید که در خصوص قراردادهای خود دچار تردید شده و از مواجه با این واقعیت که شاید در پایان فصل فروش به ضعیف‌ترین چهره فروش تبدیل شوند، فرار می‌نمایند.

6- ما این معامله را از دست دادیم، زیرا قیمت‌هایمان خیلی بالاست.

فروشنده زمانی این دروغ را می‌گوید که به علت عدم تسلط بر تکنیک مذاکره فروش، به دنبال فروش محصول بر اساس قیمت به‌جای فروش بر اساس مزایای محصول است. این‌چنین فروشندگانی، سازمان را وارد جنگ قیمتی با رقبا نموده و نهایتاً خود و سازمان را به یک نمونه شکست‌خورده در بازار رقابت تبدیل می‌نمایند.
بار دیگر باید اشاره نمایم: فروشنده‌ای که قادر به ایجاد ارزش برای محصول خویش نباشد، از پیش، میز مذاکره فروش برای رقبا ترک کرده است.

7- به مشتری زنگ نزدم ولی تو برنامه‌ام هست که تا پایان روز به او زنگ بزنم.

هنگامی‌که مدیر در خصوص آخرین وضعیت مشتری از فروشنده خویش کسب اطلاع می‌نماید، این نوع دروغ به مدیر تقدیم می‌شود. این جمله پرکننده شکاف بین مشتری و فروشنده است.
در این زمان باید مدیر باید سؤالات موشکافانه و بیشتری بپرسد تا فروشنده فوراً به تماس با مشتری اقدام نماید.

8- فردا از منزل پیگیری می‌نمایم.

بله. 100% باور نمودم، شما چطور؟!!!

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.


http://feedproxy.google.com/~r/iranmct/~3/027cPZPZu0c/%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%AF-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%AF%D9%88%DB%8C%D8%AF


تیم مشاوران مدیریت ایران :

اگر کارشناس فروش یا فروشنده شما، تمایل به داستان بافی دارد، باید به این نکته توجه داشته باشید : این‌گونه فروشندگان نمی‌توانند و یا نمی‌خواهند کار خود را به‌درستی انجام دهند.

دروغ فروشنده به مدیر

مطلبی که در ادامه بیان می‌گردد، شاید موجب ناراحتی و عصبیت تعداد زیادی از فروشندگان شود. هدف افشای “رازهای اخلاقی و رفتاری حرفه فروشندگی” است. دروغ فروشنده به مدیر یکی از این موارد است.

  • دروغی که یک فروشنده به مدیر خود می‌گوید، اغلب در جهت تلطیف، هموارسازی و استتار علائم و نشانه‌هایی است که ردپایی از ناکارآمدی وی در استفاده از تکنیک‌های فروش حرفه‌ای را در خود دارد.

ازآنجایی‌که شما مدیریت عالی یا مدیریت فروش سازمان خویش هستید، باید وجود دروغ را درک نمایید. پس هرگاه به هریک از موارد زیر برخورد نمودید، حتماً کمی کنجکاوتر باشید:

1- این مشتری، مشکل بودجه ندارد.

پایه و اساس این جمله در افکار پوچ و واهی فروشنده است.زیرا فروشنده هنوز نمی‌داند که با چه تکنیکی باید در مورد میزان بودجه مشتری اطلاعات کسب نماید تا متعاقباً با در نظر داشتن اولویت‌های مشتری، پیشنهاد‌های مناسبی برای وی محیا سازد. درواقع بودجه برای مشتری یک مسئله و یک شاخص است.

2- حافظه من فوق‌العاده است، نیاز به یادداشت خصوصیات مشتریانم ندارم.

یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین واقعیت‌های دنیای تجارت عبارت است از: چیزی که نوشته‌نشده باشد، واقعیت ندارد.
فروشندگانی که به حافظه خویش متکی هستند، سرانجام موجب چشم‌پوشی سازمان بر مهم‌ترین وقایع پیرامون زندگی مشتری و نقطه نظرات آنان می‌شود.

  • اتکا به حافظه یک فروشنده، مانند اتکا به چوب‌پنبه‌ای درون سوراخ سد است.

3- امروز ، 100 تا تماس تلفنی داشتم.

هنگامی‌که مدیر بر فروشندگان فشار وارد می‌نماید(برای رسیدن به اهداف فروش). بسیاری از فروشندگان از ابزار مبالغه در خصوص تعداد تماس‌های تلفنی استفاده می‌نمایند تا گواهی بر سخت‌کوشی آنان باشد.
به تجربه می‌توانم بگویم که اگر فروشنده به اغراق به 100 تماس اشاره نماید، احتمالاً تنها 10 تماس داشته است.

4- ما این معامله را از دست دادیم، زیرا محصول ما خصوصیت ق.ک.ز.ن را نداشت.

این جمله زمانی به گوش می‌رسد که رقیب توانسته باشد مشتری را بر اساس یک ویژگی که محصول شما ندارد و محصول رقیب دارد (برای مشتری از اهمیت بالایی برخوردار نیز هست) به خرید از آن متقاعد نماید.
در این حالت، فروشنده‌ای که نتواند برای محصول خویش ارزش ایجاد نماید، پیش از ورود به فرایند فروش از آن خارج‌شده است. پس رقابت چه می‌شود ؟ آیا محصول باید 100% کامل باشد تا بتوان فروخت؟ پس نقش فروشنده حرفه‌ای چیست ؟

5 – من اهداف فروشم خواهم زد، تمام قراردادهای پیش‌بینی‌شده‌ام تا پایان این فصل منعقد می‌شود.

زمانی فروشنده این دروغ را می‌گوید که در خصوص قراردادهای خود دچار تردید شده و از مواجه با این واقعیت که شاید در پایان فصل فروش به ضعیف‌ترین چهره فروش تبدیل شوند، فرار می‌نمایند.

6- ما این معامله را از دست دادیم، زیرا قیمت‌هایمان خیلی بالاست.

فروشنده زمانی این دروغ را می‌گوید که به علت عدم تسلط بر تکنیک مذاکره فروش، به دنبال فروش محصول بر اساس قیمت به‌جای فروش بر اساس مزایای محصول است. این‌چنین فروشندگانی، سازمان را وارد جنگ قیمتی با رقبا نموده و نهایتاً خود و سازمان را به یک نمونه شکست‌خورده در بازار رقابت تبدیل می‌نمایند.
بار دیگر باید اشاره نمایم: فروشنده‌ای که قادر به ایجاد ارزش برای محصول خویش نباشد، از پیش، میز مذاکره فروش برای رقبا ترک کرده است.

7- به مشتری زنگ نزدم ولی تو برنامه‌ام هست که تا پایان روز به او زنگ بزنم.

هنگامی‌که مدیر در خصوص آخرین وضعیت مشتری از فروشنده خویش کسب اطلاع می‌نماید، این نوع دروغ به مدیر تقدیم می‌شود. این جمله پرکننده شکاف بین مشتری و فروشنده است.
در این زمان باید مدیر باید سؤالات موشکافانه و بیشتری بپرسد تا فروشنده فوراً به تماس با مشتری اقدام نماید.

8- فردا از منزل پیگیری می‌نمایم.

بله. 100% باور نمودم، شما چطور؟!!!

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.


http://feedproxy.google.com/~r/iranmct/~3/027cPZPZu0c/هشت-دروغی-فروشنده-به-مدیر-خود-می‌گوید


نظر

تیم مشاوران مدیریت ایران :

گاه پیش می‌آید، برخی افراد کارآفرین برای انتخاب نام برند (انتخاب نام تجاری) BrandName کسب‌وکار جدید خویش، به ما مراجعه می‌نمایند. 

هرچند که اکثر کارآفرینان سعی دارند تا بر اساس دانش، تجربه و یا از روی علاقه شخصی، یک نام را به‌عنوان نام تجاری انتخاب نمایند. در برخی موارد، نام انتخاب‌شده به‌خوبی کار می‌کند و تبدیل به یک برگ برنده می‌شود، اما در اکثر موارد این انتخاب به بزرگ‌ترین اشتباه فرد تبدیل می‌گردد، اشتباهی که امکان جلوگیری از آن وجود داشته است.

startup branding برندسازی در شرکت نوپا

شرکتهای بسیاری بوده اند که پس از سرمایه‌گذاری مالی و زمانی بر یک برند (باوجود مناسب بودن محصول یا خدمت)، با عدم استقبال مخاطب روبرو شده اند. پس از عارضه‌یابی دریافته‌ایم که یکی از مواردی که بر فرایند تصمیم‌گیری مخاطبانشان اثر منفی داشته است، نام‌گذاری اشتباه محصول یا خدمت بوده است.
توجه شما به بررسی رفتار برندینگ چند شرکت در خصوص نحوه انتخاب نام برند، جلب می‌نماییم.

بر اساس اطلاعات موجود در سایت CrunchBase ، نام‌های تجاری زیر در طی سال گذشته انتخاب‌شده‌اند.

Zairge    /     Xwerks    /    Synthorx

حال حدس بزنید که این نام‌های تجاری، چه می‌فروشند؟
روی نام‌ها تمرکز کنید ….. من صبر می‌کنم تا حدس بزنید … چی شد؟ ….. نتوانستید ؟
شگفت‌زده نشدم، حتماً قادر به حدس زدن نیستید.

این‌گونه اسامی، بیان‌کننده ماهیت کسب‌وکار نیستند، مگر آنکه پیش‌تر با آن کسب‌وکارها برخورد نموده باشید.

این اسامی مانند بسیاری دیگر از نام‌های تجاری، این‌گونه نامفهوم هستند.

  • برند Zairge در حوزه سیستم مدیریت اموال در جهت افزایش بهره‌وری فعال است (Zairge.com) .
  • برند Xwerks  در حوزه تولید مواد غذایی خاص و ویژه برای ورزشکاران ممتاز فعالیت دارد (Xwerks.com) .
  • برند Synthorx در حوزه فن‌آوری زیستی با استفاده از راهکارهای سنتز مصنوعی فعالیت دارد (synthorx.com) .

تا زمانی که اطلاعات کافی در خصوص نحوه انتخاب نام این‌گونه برندها در اختیار نباشد، این برندها به‌صورت یک صندوقچه اصرار به‌صورت com. هستند.

انتخاب نام برند برندسازی در شرکت نوپا Startup Branding

اکثر شرکت‌هایی که به آنان مشاوره داده‌ام، اصرار دارند که حتماً، نام تجاری خود را از بین اسامی تک‌کلمه‌ای با یک یا دو سیلاب انتخاب نمایند و با همان نام هم دامین Com. خود را ثبت نمایند.

اما چرا ؟

  • مدیران، از انتخاب نام برند، فقط این دو نکته را می‌دانند : کوتاه باشد. راحت به یاد بماند.
  • ازآنجایی‌که تمام اسامی بامعنا یا مرتبط قبلاً ثبت‌شده‌اند، به‌سوی اسامی بی‌معنا یا نامرتبط سوق پیدا می‌نمایند.

 

در ایران نیز ازاین‌گونه برندها بسیار وجود دارد : msh-star و i-k9 و iuvs 

 

انتخاب نام برند بر اساس “قابل ثبت بودن نام تجاری در دامین com.” بزرگ‌ترین اشتباه است.

 

حال به بر اساس اطلاعات سایت CrunchBase، نام برندهای  Beep , Shout , Swish ثبت‌شده‌اند.

آنان بسیار ساده، زیبا و قابلیت یادآوری بالایی دارند. لغاتی که تلفظ، خوانش و هجی ساده‌ای دارند.

  • Beep  : در حوزه فروش تجهیزات هماهنگ و موازی کننده وسایل پخش موسیقی در تمام اتاق‌های یک ساختمان، فعالیت دارد.
  • Shout : یک برند در حوزه بازار سازی و مطالعات بازار است.
  • Swish : ارائه راهکارهای پرداخت همراه Mobile Pose است.

هرکدام از شرکت‌های فوق، نامی را مرتبط با ماهیت کسب‌وکار خویش انتخاب نموده‌اند. آنان نامی را برای ایجاد فایده و ارزش پیرامون محصول خود انتخاب نموده‌اند.

اما ازآنجایی‌که یک کلمه ساده و عمومی را انتخاب نموده‌اند، برای انتخاب نام دامین خود از روش نام ترکیبی استفاده نموده‌اند.
دقت نمایید این نام ترکیبی برای یک برند بین‌المللی com. با یک برند منطقه‌ای با پسوند ir. متفاوت است. باید رفتاری مخاطبان برند تحلیل و از ترکیب مناسب بهره برد.

بالاخره کدام بهتر است ؟

 – ساده بودن ؟
 – تلفظ ساده ؟
 – یک کلمه بودن، باقابلیت ثبت همان کلمه برای دامین؟

بر اساس تجربه شخصی، بامعنا بودن نام برند، مهم‌تر از انتخاب یک کلمه باقابلیت ثبت به عنوان آدرس وب سایت است.

به یاد داشته باشید: ثبت یک دامین مناسب، همیشه امکان‌پذیر است.

(thisisbeep.com / useshout.com / swishme.com )

این شرکت‌ها به‌صورت هوشمندانه‌ای نام برند و سپس با هوشمندی دوچندان، نام دامین را با حفظ معنا و ارتباط، انتخاب نموده‌اند.

درصورتی‌که برندتان بین‌المللی است، می‌توانید از my یا the در ابتدا و online یا world در انتها اضافه نمایید. اگر به کمک بیشتری نیاز دارید، ما در تیم مشاوران مدیریت ایران همواره در خدمتتان هستیم. (ویدیو در مورد انتخاب نام برند)

پس لطفاً برای انتخاب نام برندتان کمی فکر کنید و مشورت بگیرید، دستتان را به درون کیسه شانسی نکنید و یک اسم بیرون نکشید.

 

 مطلب مرتبط : برندینگ احساسی Emotional Branding چیست ؟

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.


http://feedproxy.google.com/~r/iranmct/~3/RgJfDsa7zH4/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%AF%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D9%86%D9%88%D9%BE%D8%A7-startupbranding


نظر

تیم مشاوران مدیریت ایران :

گاه پیش می‌آید، برخی افراد کارآفرین برای انتخاب نام برند (انتخاب نام تجاری) BrandName کسب‌وکار جدید خویش، به ما مراجعه می‌نمایند. 

هرچند که اکثر کارآفرینان سعی دارند تا بر اساس دانش، تجربه و یا از روی علاقه شخصی، یک نام را به‌عنوان نام تجاری انتخاب نمایند. در برخی موارد، نام انتخاب‌شده به‌خوبی کار می‌کند و تبدیل به یک برگ برنده می‌شود، اما در اکثر موارد این انتخاب به بزرگ‌ترین اشتباه فرد تبدیل می‌گردد، اشتباهی که امکان جلوگیری از آن وجود داشته است.

startup branding برندسازی در شرکت نوپا

شرکتهای بسیاری بوده اند که پس از سرمایه‌گذاری مالی و زمانی بر یک برند (باوجود مناسب بودن محصول یا خدمت)، با عدم استقبال مخاطب روبرو شده اند. پس از عارضه‌یابی دریافته‌ایم که یکی از مواردی که بر فرایند تصمیم‌گیری مخاطبانشان اثر منفی داشته است، نام‌گذاری اشتباه محصول یا خدمت بوده است.
توجه شما به بررسی رفتار برندینگ چند شرکت در خصوص نحوه انتخاب نام برند، جلب می‌نماییم.

بر اساس اطلاعات موجود در سایت CrunchBase ، نام‌های تجاری زیر در طی سال گذشته انتخاب‌شده‌اند.

Zairge    /     Xwerks    /    Synthorx

حال حدس بزنید که این نام‌های تجاری، چه می‌فروشند؟
روی نام‌ها تمرکز کنید ….. من صبر می‌کنم تا حدس بزنید … چی شد؟ ….. نتوانستید ؟
شگفت‌زده نشدم، حتماً قادر به حدس زدن نیستید.

این‌گونه اسامی، بیان‌کننده ماهیت کسب‌وکار نیستند، مگر آنکه پیش‌تر با آن کسب‌وکارها برخورد نموده باشید.

این اسامی مانند بسیاری دیگر از نام‌های تجاری، این‌گونه نامفهوم هستند.

  • برند Zairge در حوزه سیستم مدیریت اموال در جهت افزایش بهره‌وری فعال است (Zairge.com) .
  • برند Xwerks  در حوزه تولید مواد غذایی خاص و ویژه برای ورزشکاران ممتاز فعالیت دارد (Xwerks.com) .
  • برند Synthorx در حوزه فن‌آوری زیستی با استفاده از راهکارهای سنتز مصنوعی فعالیت دارد (synthorx.com) .

تا زمانی که اطلاعات کافی در خصوص نحوه انتخاب نام این‌گونه برندها در اختیار نباشد، این برندها به‌صورت یک صندوقچه اصرار به‌صورت com. هستند.

انتخاب نام برند برندسازی در شرکت نوپا Startup Branding

اکثر شرکت‌هایی که به آنان مشاوره داده‌ام، اصرار دارند که حتماً، نام تجاری خود را از بین اسامی تک‌کلمه‌ای با یک یا دو سیلاب انتخاب نمایند و با همان نام هم دامین Com. خود را ثبت نمایند.

اما چرا ؟

  • مدیران، از انتخاب نام برند، فقط این دو نکته را می‌دانند : کوتاه باشد. راحت به یاد بماند.
  • ازآنجایی‌که تمام اسامی بامعنا یا مرتبط قبلاً ثبت‌شده‌اند، به‌سوی اسامی بی‌معنا یا نامرتبط سوق پیدا می‌نمایند.

 

در ایران نیز ازاین‌گونه برندها بسیار وجود دارد : msh-star و i-k9 و iuvs 

 

انتخاب نام برند بر اساس “قابل ثبت بودن نام تجاری در دامین com.” بزرگ‌ترین اشتباه است.

 

حال به بر اساس اطلاعات سایت CrunchBase، نام برندهای  Beep , Shout , Swish ثبت‌شده‌اند.

آنان بسیار ساده، زیبا و قابلیت یادآوری بالایی دارند. لغاتی که تلفظ، خوانش و هجی ساده‌ای دارند.

  • Beep  : در حوزه فروش تجهیزات هماهنگ و موازی کننده وسایل پخش موسیقی در تمام اتاق‌های یک ساختمان، فعالیت دارد.
  • Shout : یک برند در حوزه بازار سازی و مطالعات بازار است.
  • Swish : ارائه راهکارهای پرداخت همراه Mobile Pose است.

هرکدام از شرکت‌های فوق، نامی را مرتبط با ماهیت کسب‌وکار خویش انتخاب نموده‌اند. آنان نامی را برای ایجاد فایده و ارزش پیرامون محصول خود انتخاب نموده‌اند.

اما ازآنجایی‌که یک کلمه ساده و عمومی را انتخاب نموده‌اند، برای انتخاب نام دامین خود از روش نام ترکیبی استفاده نموده‌اند.
دقت نمایید این نام ترکیبی برای یک برند بین‌المللی com. با یک برند منطقه‌ای با پسوند ir. متفاوت است. باید رفتاری مخاطبان برند تحلیل و از ترکیب مناسب بهره برد.

بالاخره کدام بهتر است ؟

 – ساده بودن ؟
 – تلفظ ساده ؟
 – یک کلمه بودن، باقابلیت ثبت همان کلمه برای دامین؟

بر اساس تجربه شخصی، بامعنا بودن نام برند، مهم‌تر از انتخاب یک کلمه باقابلیت ثبت به عنوان آدرس وب سایت است.

به یاد داشته باشید: ثبت یک دامین مناسب، همیشه امکان‌پذیر است.

(thisisbeep.com / useshout.com / swishme.com )

این شرکت‌ها به‌صورت هوشمندانه‌ای نام برند و سپس با هوشمندی دوچندان، نام دامین را با حفظ معنا و ارتباط، انتخاب نموده‌اند.

درصورتی‌که برندتان بین‌المللی است، می‌توانید از my یا the در ابتدا و online یا world در انتها اضافه نمایید. اگر به کمک بیشتری نیاز دارید، ما در تیم مشاوران مدیریت ایران همواره در خدمتتان هستیم. (ویدیو در مورد انتخاب نام برند)

پس لطفاً برای انتخاب نام برندتان کمی فکر کنید و مشورت بگیرید، دستتان را به درون کیسه شانسی نکنید و یک اسم بیرون نکشید.

 

 مطلب مرتبط : برندینگ احساسی Emotional Branding چیست ؟

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.


http://feedproxy.google.com/~r/iranmct/~3/RgJfDsa7zH4/برندسازی-شرکت-نوپا-startupbranding