بازاریابی فروش برندسازی برندینگ

استراتژی فروش موفق و موثر

در این مقاله در خصوص علائم و دلایل شکست استراتژی فروش توضیح خواهیم داد و سپس به بیان راهکارهایی برای تیم مدیران اجرایی سازمان در جهت دستیابی به یک استراتژی فروش موفق و موثر خواهیم پرداخت.

 استراتژی فروش موفق و موثر

 

علائم یک استراتژی فروش ضعیف

 

  • فقدان همکاری

این آفت بسیاری از سیستم‌های فروش است ، مدیر فروش تنها نقش بازی می‌نماید [ نقش ادم و پاسخگو ] و فروشندگانش نیز از سر ناچاری با وی کار می‌نمایند. هیچ‌کس در این سازمان همکار واقعی نیست و هدف کارکنان، داشتن بیمه ، یک حقوق ماهانه است. بنابراین هیچ ارزشی نیز به مشتری منتقل نمی‌شود.

  • اولویت‌های کاری بسیار

کارکنان تیم فروش مانند یویو در حالا رفت‌وبرگشت هستند ، سازمان سرشار از استرس است،  همه کارها در اولویت هستند و هیچ کاری 100? تمام نمی‌شود. نارضایتی داخلی و خارجی سازمان بالاست. فروشندگان به ‌درستی نمی‌دانند که کدام کار واقعا در اولویت است.

  • فقدان حمایت مدیر اجرایی

حمایت مدیرعامل از کارکنان یک ماموریت کلیدی برای مدیرعامل است. مدیرعامل باید مدیران رده پایین را حمایت کامل نماید تا کارکنان به تغییرات و پیاده‌سازی فرایندها متعهد باشند. مدیر تمام نارضایتی را گوش میدهد ، اما تغییری صورت نمی پذیرد. این کارکنان را بیشتری عصبی نموده و مجب بی توجهی به مشکلات سازمان مینماید.

  • عدم شفافیت در اطلاعات

هیچ تقویتی ( انگیزشی) از سوی مدیران فروش و بازاریابی وجود ندارد. یک پیام شفاف از سوی مدیران اجرایی خطاب به کارکنان نیز سبب ایجاد انگیزه و تمرکز کارکنان می‌شود ،اما از آن نیز دریغ میکنند. در میان بازار  شایعات داغ می‌گردد. عدم وضوح در برنامه‌های آتی و حرف‌های درگوشی که مستخدمین شرکت از یک اتاق به اتاق دیگر می‌برند ، تنها موجب سردرگمی و استرس کارکنان است.ت.

 

موارد فوق موجب 70% شکست‌های استراتژی فروش سازمان‌هاست


ادامه مطلب :
 


بازاریابی دهان به دهان WOM Marketing

بازاریابی دهان به دهان یکی از انواع بازاریابی است و به ان تبلیغات دهان به دهان نیز گفته میشود.

برای مثال، در زمانی گوگل ، سرویس Gmail را در اختیار عموم قرارداد، ثبت‌نام 50 هزار نفر اول در مدت 10 دقیقه انجام شد. موفقیت گوگل یکی از موفقیت‌آمیزترین برنامه‌های بازاریابی دهان به دهان Word-of-Mouth Marketing بود.


گوگل ابتدا سرویس ایمیل را در اختیار کارکنان خود قرارداد ، سپس برای افراد خاصی که دعوت‌نامه شدند، حق دسترسی را ارائه و در نهایت در سال 2004 این سرویس را به عموم مدم عرضه نمود. گوگل از تمام کارکنان خود خواسته بود تا به دوستان و آشنایانشان، دعوت‌نامه عضویت در این سرویس را ارسال نمایند و این شانس به این افراد داده‌شده بود تا آنان نیز به نوبه خود دعوت‌نامه‌هایی برای دوستان و آشنایانشان ارسال نمایند.



بازاریابی دهان به دهان Word of Mouth Marketing



استفاده از جیمیل از شبکه دوستان و آشنایان شروع و به بخشی از یک اتفاق در یک شبکه بین‌المللی با چندین میلیون نفر عضو تبدیل شد.

تمام افرادی که این دعوت‌نامه را دریافت نمودند ، بی‌شک جز کاربران یک سرویس‌دهنده ایمیل دیگر بودند و غالباً به یک آدرس ایمیل جدید نیازی نداشتند. با اتکای بر کاربرانی که توانایی توصیه جی میل به دیگران را دارند، آگاهی از برند را افزایش داد، این روش از روش‌های قدیمی معرفی یک برند بسیار مفیدتر و قوی‌تر عمل نمود، گوگل افرادی را که به استفاده از محصول خود متقاعد نمود ، که هیچ نیازی بدان نداشتند.

استراتژی بازاریابی دهان به دهان

همان‌طور که  از واژه بازاریابی دهان به دهان برمی‌آید، بازاریابی دهان به دهان هر عملی است که موجب شود که اطلاعات یک محصول یا سازمان توسط مشتریان با دیگران از طریق گفتگوی کلامی یا سایر رسانه‌ها، به اشتراک گذاشته می‌شود.

اینترنت به سازمان و اشخاص اجازه به اشتراک گذاشتن اطلاعات در خصوص محصولات و خدمات بدون حتی بیان یک کلمه مستقیم را می‌دهد. بهترین مثال‌ها برای بازاریابی دهان به دهان آنلاین  :

  • ارسال‌ها در شبکه‌های اجتماعی فیس_بوک ، توییتر، …
  • لینک زدن به مطالب سایت‌های دیگر
  • اشتراک گذاردن لینک از طریق ایمیل یا سایر پلتفرمها
  • ارسال محتوا تصویری،صوتی در وب‌سایت

بر اساس مطالعه موردی جیمیل، استفاده از بازاریابی دهان به دهان در دنیای واقعی و بر بستر وب ، به گسترش اطلاعات در خصوص یک سرویس جدید ایمیل کمک نمود. اجازه ارسال دعوت‌نامه توسط رده دوم دعوت‌شدگان نیز خود به انتشار روزافزون اطلاعات بسیار کمک نمود.

مثلا فردی که اتاق به توریست‌ها اجاره می‌دهد، از مهمان خود می‌خواهد که به دوستان خود این محل را معرفی و یا در اینترنت برای آن کامنتهایی در خصوص این محل بگذارند. ممکن است که درازای این معرفی ، مدیر نیز برای معرفی کنندگان یک پاداش نقدی یا غیر نقدی در نظر گیرد.

استراتژی بازاریابی دهان به دهان در بین پزشکان عمومی برای معرفی پزشکان متخصص بسیار مرسوم است. این عمل در بین دندان‌پزشکان برای معرفی مراکز رادیولوژی ، معرفی یک دارو با برندی خاص توسط پزشکان عمومی به جای نام عمومی  ( که البته غیرقانونی است) که به آن بازاریابی مراجعه Referral Marketing نیز گفته می‌شود . در این نوع بازاریابی سعی برای جذب مشتری از طریق مشتریان دیگر است.

کمپین‌های تبلیغاتی سیاسی، کاملا بر پایه انتقال پیام به روش دهان به دهان برنامه‌ریزی می‌شود.برای ترغیب افراد به رای دان به یک کاندیدای مشخص یا یک مسئله معین، آنان افراد را تشویق می‌نمایند که با دیگران صحبت نمایند مانند خودشان عمل نمایند.


نتیجه تحقیقات نشان داده است که در افراد در زمان انتقال پیام به روش دهان به دهان ، 68% مطالبشان مثبت و 8% منفی است.

 

استراتژی بازاریابی دهان به دهان بر یک اصل ساده استوار است، پس روند به‌کارگیری از آن نیز باید ساده باشد.


 

ادامه مطلب : بازاریابی دهان به دهان Word of Mouth Marketing


مشاور برندسازی غیر حرفه‌ای چیست ؟
مشاور برندسازی غیرحرفه‌ای ، فرد یا شرکتی که به ارائه خدمات مشاوره در حوزه برندسازی / برندینگ به فعالیت می‌پردازند ولی انتظارات کارفرما در خصوص معرفی برند به بازار را برآورده نمی‌سازند. یک مشاور  برندسازی غیرحرفه‌ای می‌تواند که خیلی باتجربه و تحصیل‌کرده باشد ، اما تجربیاتش ناشی از آزمون‌وخطا بر سرمایه کارفرمایان باشد و تحصیلاتشان نیز در حد یک کاغذ و مطالب غیرکاربردی دانشگاهی است.
مشاور برندسازی غیرحرفه‌ای brand consultant


بسیار دیده‌ایم که افراد بی‌تجربه با دریافت حق‌الزحمه بسیار ناچیز، توانسته‌اند پروژه‌هایی را دریافت نمایند ( تحلیل کارفرما تنها بر اساس میزان حق‌الزحمه مشاور بوده است). حال وی با تخریب بسیاری از برندها ، باتجربه ‌شده اما همچنان در این حوزه در نقطه صفر حضور دارد.
چندی پیش، یکی از این مشاورین نزد یکی از کارفرمایانمان در حال بیان رزومه‌ی کاری حرفه‌ای خویش بود. در خصوص چهار برند صحبت نمود و متوجه شدیم که تمام برندهایی که اشاره می‌نماید همگی از کیس‌های شکست‌خورده برندسازی در ایران بوده‌اند. برنامه‌های برندینگ مربوط به این برندها تنها در حد تبلیغات محیطی بوده و این برندها در بازه زمانی کوتاهی از بازار خارج و یا محدود به یک استان خاص شده‌اند و تعهدات آن  بر عهد برند دیگر قرار داده شده است.
پنج نشانه مشاور برندسازی غیرحرفه‌ای
1- ارائه مشاوره برندسازی بدون داشتن اطلاعات :
آیا به دنبال مشاوری هستید که به محض حضور در محل شرکت شما شروع به ارائه راهکارهای برندینگ هستید ؟ آیا به دنبال مشاوری هستید که بدون داده‌های کمی و کیفی یا تنها بر اساس داده‌های کیفی بتواند بلافاصله به شما مشاوره برندسازی برندینگ دهد ؟
اگر واقعا فردی در حوزه مدیریت دارای مدیریت فوق‌لیسانس یا دکترا باشد حتما می‌داند که “حل مسئله” از طریق روش علمی باید بر اساس شواهد حقیقی باشد ( اطلاعاتی کیفی و کمی ) تا بتوان به نتایج واقعی و نه تخیلی دست پیدا نماید. بگذارید صریح عرض نمایم ، چگونه از مشاوری که تجربه و مهارت کافی ندارد و بر اساس اسلوب علمی نیز عمل نمی‌نماید توقع بهبود شرایط برند خود را دارید ؟
این شرایط زمانی بدتر می‌شود که کارفرمایان ایرانی از این مشاور برندسازی غیرحرفه‌ای می‌خواهد که تضمین دهد که در پایان مدت عملیات برندسازی ،  x درصد جایگاه برند تقویت شده است !! و مشاور برندسازی غیرحرفه‌ای نیز تنها برای گرفتن پروژه ، بلافاصله عددی را بیان می‌نماید ، این دروغ درصد بین این‌گونه مشاورین در ایران در بازه‌ای بین 15 تا 30 است !!!
کارفرما نمی‌داند و نمی‌خواهد هم بداند که بدون داشتن اطلاعات، چگونه درصدی می‌توان بیان نماید و آن را شاخصی برای شناخت مشاور دانست ؟ این عدد ناشی از تحلیل چه داده‌هایی بوده است ؟ چه تضمینی برای رسیدن به این عدد وجود دارد ؟
کارفرمایان ایرانی ، فرد یا سازمانی که این عدد را بلافاصله ارائه ننماید را غیرحرفه‌ای و بی‌تجربه می‌دانند حال‌آنکه در سایر کشورها ، ارائه یک عدد حتما باید ریشه در یک تحلیل اطلاعاتی مشخص باشد.
2- تعداد مفاهیم و عناصر پوشش داده‌شده در برندسازی
تعداد عناصری که مشاور در زمان مشاوره برندسازی خود تحت پوشش قرار می‌دهد بسیار حائز اهمیت است. مشاوره غیرحرفه‌ای چیزی را تحویل می‌دهد که در اینترنت و یا در شرکت‌های دیگر دیده است و نه آنچه باید به صورت استاندارد تحویل دهد. مشاور برای همین حداقل‌ها نیز ارائه قیمت می‌نماید و کارفرما نیز از این قیمت خوشحال است، ولی آیا این پکیج کامل است ؟
برای مثال چیزهایی مثل جایگاه برند ، ارزش برند ، ویژگی برند ، پیشنهاد برند ، قول برند ، ارتفاع برند ، عمق برند ، ….. . مثلا باید مشاور با جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات بتواند جایگاه برند در یک بخش از بازار توضیح و تفاوت  آن را در سایر بخش چه تفاوت‌ها و چه شباهت‌هایی
 
آیا این چیزها در سبد خدمات مشاور وجود دارد ؟ حتما خیر ، مشاور برندسازی غیرحرفه‌ای فقط به دنبال هویت بصری برند ( طراحی گرافیکی : طراحی لوگو ، طراحی کارت ویزیت ، طراحی  سربرگ ) است.

فروشنده حرفه‌ای

هر فردی در طول روز در حال تبادل ، معامله و فروش هستیم : فروش احساس ، فروش علم ، فروش تجربه ، فروش جایگاه اجتماعی ، فروش …

هنگامی که سخن از فروشنده پیش می‌آید ، غالبا فروشنده سوپرمارکت ، کتاب‌فروشی ، سبزی فروشی ، نانوایی را به یاد می‌آورید . تمام مواد فوق از نوع فروش محصول هستند ، حال‌آنکه یک مشاور حقوقی ، مشاوره مدیریت یا مشاور املاک، مهندس معمار یا مهندس عمران ، نصاب کولر ، فروشنده بیمه ، نویسنده فیلم‌نامه ، مترجم و حتی یک گورکن یک فروشنده هستند. فروشنده‌ی محصولاتی که دارند ، کارهایی که می‌توانند انجام  دهند / دانش که ذهن خویش دارند. پس همه فروشنده‌ایم.

4 بعد اصلی فروشندگی حرفه‌ای – خصوصیات فروشنده حرفه‌ای را بشناسیم

فروشنده حرفه‌ای کسی است که توان و تمایل کافی برای انجام عملیات فروش را بر اساس برنامه مشخص و هدف‌گذاری شده دارد.

  • فروشنده حرفه‌ای باید تمایل داشته باشد. فردی که از سر ناچاری و به عنوان آخرین راه‌حل ممکن ، فروشندگی را انتخاب نموده است ، هرگز یک فروشنده حرفه‌ای نخواهد شد ، او نهایتا یک فروشنده متوسط می‌شود.
  • فروشنده حرفه‌ای باید توان (فکری) داشته باشد. فردی که توان فکری لازم را نداشته باشد ، هرگز نمی‌تواند فروشنده‌ای حرفه‌ای گردد، زیرا فروش، ترکیبی از علم و هنر است. علم و هنر هر دو به آموختن و عمل  نیازمندند. ریشه هنر در خلاقیت است ، اگر توان ذهنی فرد پایین باشد، حتما خلاقیت در سطح مطلوبی نخواهد بود. ریشه علم در مطالعه است، اگر توان ذهنی فرد پایین باشد، حتما در آموختن مطالب جدید و گاه پیچیده در خواهد ماند و از آن فرار خواهد نمود.

 

نکات مهم برای تبدیل‌شدن از یک فروشنده معمولی به یک فروشنده حرفه‌ای :

 

1- فروشنده حرفه‌ای باید “ظاهری مناسب” داشته باشد.

ظاهر فروشنده شامل صدا و پوشش مناسب باشد . باید لحن ، ادبیات ، نحوه پوشش فرد با شغل متناسب باشد.

  

برای مثال: در یک کلینیک زیبایی ، کارشناس فروش تلفنی مردی حضور داشت که سابقه کار وی در آژانس مشاور املاک بود ، در زمان تماس تلفنی با بیماران همچنان در حال نشان دادن آپارتمان آفتاب‌رو بود. یا در شرکت عمرانی، مدیر بخش سازه ، برای برگزاری جلسه‌ای در محل کارگاه کارفرمایی، با کت و شلوار رسمی حاضرشده، در مقابل مسئول کارگاه حتی به وی اجازه ورود به محل کارگاه را نداده است. ظاهر مناسب و متناسب نشانه یک فروشنده است.

 

ادامه مطلب :  4 بعد اصلی فروشندگی حرفه‌ای – خصوصیات فروشنده حرفه‌ای را بشناسیم


مدیر فروش بد

مدیر واحد فروش اگر مطابق وعده‌های خویش یا برنامه سازمان پیش رود ، مدیر ناموفق نیست ، وی یک مدیر بد است. گاه نتایج عملکرد یک مدیر فروش به اندازه مایوس کننده است که باید او یک مدیر فروش بد نامید، این‌گونه افراد شاید تنها یک فروشنده ساده باشند. غالب افراد بر این عقیده هستند که مدیران فروش حرفه‌ای ، اول از همه افرادی هستند که با برنامه فروش و فروشنده به صورت منطقی برخورد می‌نمایند.

مدیر فروش حرفه‌ای ( نه مدیر فروش بد) یک مربی فروش ، استراتژیست قیف فروش ، انگیزاننده قوی و پیش‌بینی کننده منطقی است که موجب رشد درآمد خواهد شد ، اما زندگی غالب این‌گونه مدیران با چالش بسیاری همراه است ، زیرا که بیشترین زمان خود را وقف کار می‌نمایند. تاثیر فروشنده بد بر افزایش هزینه‌های فروش و اشتباهات اساسی فروشندگان را پیشتر بررسی نموده‌ایم،  اما سوال اساسی اینجاست که یک مدیر فروش بد با کارایی پایین ، چه هزینه‌ای برای سازمان خود ایجاد می‌نماید ؟

ضرر مدیر فروش بد فروشنده مدیریت فروش

هزینه یک مدیر فروش بد

نتایج تحقیقات موسسه VPP نشان می‌دهد که هزینه یک مدیر فروش بد برای شرکت بسیار زیاد است. در این تحقیقات با 520 مدیر فروش ( همراه با چند ده تن از مدیران درون لیست  مجله معتبر Fortune 500 ) مصاحبه شده و  نشان می‌دهد که تنها 25% این مدیران فروش ( مدیران یک‌سوم بالای لیست ) به 115 % از درآمد هدف‌گذاری شدهه خویش دست‌یافته‌اند. اما در بین این مدیران  ( مدیران یک سوم پایین لیست) تنها به 75% اهداف فروش خود دست‌یافته‌اند. به تجربه عرض می‌نماییم که در ایران ، تفاوت بین این دوسته مدیر ، بسیار زیادتر است.

به‌بیان‌دیگر مدیران فروش بد و ناکارآمد در حدود 40% درامد قابل تحصیل خویش را از دست می‌دهند. شاید با ذکر این نکته عمق فاجعه کمی بهتر مشخص گردد ، به‌طور متوسط 9.1 عدد فروشنده به یک مدیر فروش گذارش می‌دهد. اگر فرض نماییم که هر فروشنده سالانه در حدود 100 میلیون تومان درآمد ایجاد می‌نماید.

در این حالت یک مدیر فروش حرفه‌ای و موفق در حدود یک میلیارد و چهل میلیون تومان درامد سالانه به ازای هر 9.1 نفر فروشنده دارد اما یک مدیر فروش بد در حدود شش‌صد و نود میلیون تومان درامد خواهد داشت . یعنی در حدود 350 میلیون تومان درآمده ازدست‌رفته !

ضرر یک مدیر فروش به شرکت


مدیر فروش بد

مدیر واحد فروش اگر مطابق وعده‌های خویش یا برنامه سازمان پیش رود ، مدیر ناموفق نیست ، وی یک مدیر بد است. گاه نتایج عملکرد یک مدیر فروش به اندازه مایوس کننده است که باید او یک مدیر فروش بد نامید، این‌گونه افراد شاید تنها یک فروشنده ساده باشند. غالب افراد بر این عقیده هستند که مدیران فروش حرفه‌ای ، اول از همه افرادی هستند که با برنامه فروش و فروشنده به صورت منطقی برخورد می‌نمایند.

مدیر فروش حرفه‌ای ( نه مدیر فروش بد) یک مربی فروش ، استراتژیست قیف فروش ، انگیزاننده قوی و پیش‌بینی کننده منطقی است که موجب رشد درآمد خواهد شد ، اما زندگی غالب این‌گونه مدیران با چالش بسیاری همراه است ، زیرا که بیشترین زمان خود را وقف کار می‌نمایند. تاثیر فروشنده بد بر افزایش هزینه‌های فروش و اشتباهات اساسی فروشندگان را پیشتر بررسی نموده‌ایم،  اما سوال اساسی اینجاست که یک مدیر فروش بد با کارایی پایین ، چه هزینه‌ای برای سازمان خود ایجاد می‌نماید ؟

ضرر مدیر فروش بد فروشنده مدیریت فروش

هزینه یک مدیر فروش بد

نتایج تحقیقات موسسه VPP نشان می‌دهد که هزینه یک مدیر فروش بد برای شرکت بسیار زیاد است. در این تحقیقات با 520 مدیر فروش ( همراه با چند ده تن از مدیران درون لیست  مجله معتبر Fortune 500 ) مصاحبه شده و  نشان می‌دهد که تنها 25% این مدیران فروش ( مدیران یک‌سوم بالای لیست ) به 115 % از درآمد هدف‌گذاری شدهه خویش دست‌یافته‌اند. اما در بین این مدیران  ( مدیران یک سوم پایین لیست) تنها به 75% اهداف فروش خود دست‌یافته‌اند. به تجربه عرض می‌نماییم که در ایران ، تفاوت بین این دوسته مدیر ، بسیار زیادتر است.

به‌بیان‌دیگر مدیران فروش بد و ناکارآمد در حدود 40% درامد قابل تحصیل خویش را از دست می‌دهند. شاید با ذکر این نکته عمق فاجعه کمی بهتر مشخص گردد ، به‌طور متوسط 9.1 عدد فروشنده به یک مدیر فروش گذارش می‌دهد. اگر فرض نماییم که هر فروشنده سالانه در حدود 100 میلیون تومان درآمد ایجاد می‌نماید.

در این حالت یک مدیر فروش حرفه‌ای و موفق در حدود یک میلیارد و چهل میلیون تومان درامد سالانه به ازای هر 9.1 نفر فروشنده دارد اما یک مدیر فروش بد در حدود شش‌صد و نود میلیون تومان درامد خواهد داشت . یعنی در حدود 350 میلیون تومان درآمده ازدست‌رفته !

ضرر یک مدیر فروش به شرکت


افزایش فروش در فروشگاه

افزایش فروش در فروشگاه شاید آرزوی هر مالک فروشگاهی باشد. هرگونه تغییر بدون داشتن ابزار لازم غیرممکن است. ابزار لازم برای افزایش فروش، فروشنده است.  وظیفه فروشنده فروشگاه بر بازاریابی و فروش محصولات و خدمات است. هرچه اقدامات مدیریت و کارکنان دقیق و فروشندگان آن حرفه‌ای‌تر باشد ،جذب مشتری راحت‌تر خواهدد بود. فروشنده حرفه‌ای با عمل و رفتار مناسب و بر اساس اصول خدمت به مشتری ، یک مشتری را به مشتری وفادار تبدیل می‌نماید و مشتری را به خرید مجدد متقاعدد می‌نماید. فروشنده یک فروشگاه لباس با فروشنده فروشگاه کیف و کفش در بسیاری موارد مشابه است. هردوی این افراد به اصول و نکاتی مشابه برای موفقیت نیازمندد هستند.


 

بسیار دیده‌ایم که فروشنده‌ای که برای سالیان طولانی مثلا در فروشگاه عطر و ادوکلن کار نموده است ( اگر یک فروشنده حرفه‌ای باشد ) با تغییر صنف خود و مثلا حضور در فروشگاه پرده ، کف‌پوش و تزئینات داخلی ، بعد از گذشت زمان کوتاهی ، سریع توانسته خود را در این صنف جدید جا بی اندازد، اما چرا ؟

پیش‌تر هم در مقاله‌ای اشاره نموده‌ایم که فروش، علم و هنر است. در طول زمان این دو عنصر مهارت را پدید آورده و نهایتا تجربه را شکل می‌دهند. این تجربه مانند آب در هر ظرفی ریخته شود، شکل آن ظرف را به خود می‌گیرد. فروشنده حرفه‌ای نیز با توجه به مهارت و تجربه خود ، به هر فروشگاهی که وارد شود ، بعد از گذشت زمان کوتاه ، قادر است که توانمندی خود را نشان دهد. در ادامه به نکات خواهیم پرداخت که تمام فروشندگان حرفه‌ای فارغ از نوع کسب‌وکار به آن توجه می‌نمایند و این عامل موفقیت آن‌هاست .

چگونه فروشنده میتواند موجب افزایش فروش در فروشگاه گردد :

 

  • انتظارات خود را معین نمایید

فروشنده باید هر صبح پیش از رسیدن به محل فروشگاه تمام اهداف آن روز را با خود مرور نماید. امروز به چه موضوعاتی باید رسیدگی نمایید / کدام موارد ذهن شما را مشغول نموده‌اند ؟ آیا امروز می‌خواهم با مشتریان صمیمانه برخورد نمایند و یا کلا حوصله هیچ مشتری را ندارم ؟ یک ضرب مثل است که می‌گوید : ” زباله میاد ، زباله میره” . به این معنا که هر حادثه ، اتفاق و هدف بد و ناخوشایندی که قبل از شروع کار به ذهنمان راه می‌دهیم ، حتما به خروجی کارمان متصل شده ، آن روز را به بدترین شکل ممکن خواهیم گذراند.

حتما با صحنه تصادف وحشتناک در خیابان روبرو شده‌اید ، تعداد زیادی دور آن حلقه زده‌اند. فروشنده‌ای که برای دیدن صحنه و شخص مجروح با اشتیاق به سمت محل حادثه میدوید ، با پای خود و با اشتیاق زیاد به سوی عدم موفقیت فروش در آن روز می‌رود. افزایش فروش در فروشگاه بدون برنامه امکان ندارد.

 

  • به نظم و نظافت ظاهری خود توجه نمایید

بسیار دیده‌شده که فروشنده هنگامی به فروشگاه می‌رسد تازه یادش افتاده که لباسش چروک ، دکمه لباسش کنده ، صورتش اصلاح‌نشده و یا بدون آرایش است ، دندان‌ها مسواک نشده ، بوی بد پیاز یا سیر مشمئزکننده‌ای فضا را عطرآگین نموده است.

یک فروشنده فروشگاه از فاصله زمانی بین بیدار شدن و خروج از منزل برای آماده نمودن خود استفاده نمی‌نماید ، بلکه شب قبل این موارد محیا نموده است. افزایش فروش در فروشگاه بدون نظم امکان ندارد.

 

  • مواظب چیزی که میگویید باشید.

فروشنده باید مواظب باشد که چه می‌گوید ، شاید شایعه‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی خوانده‌اید و یا اتفاقی که برای ورزشگاه یا بازیگر رخ‌داده است ، برای شما جالب باشد ، اما برای دیگران شاید خیلی مناسب و خوشایند نباشد.

دیده‌ایم که فروشنده‌ها با یکدیگر شوخی‎های لفظی زننده‌ای در حضور مشتریان انجام می‌دهند و به خیال خود ، مشتری متوجه نمی‌شود ! فروشنده نباید فروشگاه خود با محل زندگی شخصی اشتباه بگیرد ، فروشگاه محل بازی نیست ، فروشگاه جایی برای مکالمه بین فروشندگان به زبان محلی نیست ، فروشگاه جایی برای شوخی‌های دستی نیست، فروشگاه جزء محیط نیمه عمومی است که باید به حضور مشتری احترام گذارد. افزایش فروش در فروشگاه بدون ادب حرفه‌ای امکان ندارد.

 

  • قضاوت نکنید.

فروشنده نباید از روی نحوه پوشش فرد روی پول مشتری حساب نماید و او را قضاوت نماید. این کار باعث می‌شود که فروشنده میزان تلاشش برای جذب مشتری با نوع پوشش مشتری ، متناسب شود. دیده‌ایم که فروشنده به افرادی به لباس محلی و یا حتی معمولی احترام کمتری می‌گذارد  تا فردی که با پوشش رسمی وارد فروشگاه شده است ، حال آنکه هر دو مشتری هستند. واحد پول هر دو یکسان است. افزایش فروش در فروشگاه بدون تحلیل منطقی امکان ندارد.

 

  • فروشنده یک خدمت دهنده است.

فروشنده یک خدمت دهنده به مدیر فروشگاه است که از طریق این خدمت ، محصولات فروشگاه را به مشتری می‌فروشد و در ازای آن حقوق با پورسانتی دریافت می‌نماید. بسیار دیده‌ایم که فروشنده خود را در نقش مدیر فروشگاه می‌بیند و بر اساس برنامه مدیریت عمل نمی‌نماید . این نوع فروشندگان به دنبال راحتی خود هستند و تمایل دارند که دیکتاتوری و راهبری مدیر خود ، شرایط را هرچه بیشتر به سود خود تغییر داده تا مبادا شرایط کار برایشان سخت شود. این  فروشنده خودخواه حاضر است ، از خیر تمام مشتریان بگذرد و به خرید هر مشتری ایرادی وارد نماید و عدم فروش خود را توجیه و هرگز نگذارد تا مشکلاتش مشخص گردد. این فروشنده ، خود را پادشاه فروشگاه می‌داند و اگر محصولی به مشتری فروشد ، آن را از روی لطف و بزرگواری خویش می‌داند. افزایش فروش در فروشگاه بدون فروتنی منطقی امکان ندارد.

9 نکته افزایش فروش در فروشگاه / سوپرمارکت ( فروشگاه‌های کوچک )


تبلیغات دهان به دهان

تبلیغات دهان به دهان که به آن WOM : Word of Mouth و یا گاه به عنوان یکی از روش‌های بازاریابی معرفی شده و به آن بازاریابی دهان به دهان نیز گفته می‌شود ، یکی از قوی‌ترین و سنتی‌ترین ابزارهای فروش است  که همچنان بسیاری  از مدیران به علت عدم آگاهی بدان به توجه هستند. تبلیغات دهان‌به‌دهان به معنای معرفی یک محصول یا خدمات توسط یک فرد به فرد دیگر است.

تبلیغات دهان به دهان wom word of mouth

در طول دورانی که مشاور و مدرس بوده‌ام در ایران و خارج آن ، حتی در برخورد با بسیاری از افراد باتجربه و حرفه‌ای – آنان قادر به توصیف کاملی از تبلیغات دهان به دهان نبوده و قادر به این پاسخ دادن به سوالات  نبودند: تبلیغات دهان به دهان چه دست آوردی برایمان خواهد داشت ؟ تبلیغات دهان به دهان چرا بعد از قرن‌ها همچنان یک چاقویی تیز و برنده است ؟

– این مدیران از این ابزار بسیار سوده نبرده‌اند اما به سختی یادشان می‌آید که اولین در کجا با آن مواجه شده‌اند .

نباید تبلیغات دهان به دهان را به شانس سپرد

مهم این است که هر ابزاری یک شانس است ، اما استفاده از آن شانسی نیست.مثل بقیه عناصر تشکیل‌دهنده بازاریابی ، تبلیغات دهان به دهان چیزی نیست که تنها برای شما اتفاق افتاد.این نوع تبلیغات ، نتیجه ارائه  محصول یا خدمات در مقابل نتایج مورد انتظار است.

به یاد داشته باشید، این نوع از تبلیغ / بازاریابی بر اساس ایجاد اتفاقی یک شبکه بازاریابی به وجود نیامده است. تبلیغات دهان به دهان زمانی بامعنا و مفید است که حتما چیزی را زیرساخت آن را شخصا ایجاد نموده باشید. در غیر این صورت حتما با شانس و اتفاق رخ داده است. شانس هم به نسیمی می‌رود. وقتی از تجربه خود در خصوص یک محصول یا خدمت صحبت می‌نمایید ، برای کسانی که ان را می‌شنوند بسیار مهم است که چه کسی هستید ، چه میگویید ، چرا این را میگویید ، و بسیار مهم است که چگونه دامنه اطلاع‌رسانی خود را گسترش می‌دهید.

اگر کلمه Word-of-Mouth توجه نمایید، باید برای دو کلمه اصلی دارای برنامه باشید .

  • Mouth چه کسی باید پیام برند شما پخش نماید
  • Word چه پیامی باید منتقل شود.

 

ادامه مطلب  :  تبلیغات دهان به دهان Word of Mouth



بازاریابی پورسانتی  

به این بازاریابی { سیستم همکاری در فروش ، بازاریابی وابسته ، افیلیت مارکتینگ  Affiliate Marketing } نیز گفته می‌شود. افرادی که در حوزه بازاریابی فعال‌اند با مبحث بازاریابی پورسانتی آشنا هستند ، دریافت  پورسانت برای فروش محصول یک فرد یا سازمان به فرد  یا سازمان دیگر از قدیم وجود داشته است و این واژه در دنیای مجازی ( بازاریابی آنلاین ) نیز وجود دارد. روش بازاریابی وابسته یکی از راحت‌ترین و روش‌های کسب درآمد در دنیای اینترنت است. بازاریابی پورسانتی به افرادی که هنری جز نگهداری وب‌سایت خود را ندارند ، کمک می‌نماید که درآمد خوب داشته باشند.

بازاریابی پورسانتی سیستم همکاری در فروش بازاریابی وابسته افیلیت مارکتینگ Affiliate Marketing

 

نحوه کارکرد بازاریابی پورسانتی Affiliate Marketing خواهیم پرداخت.

بازاریابی پورسانتی یا بازاریابی وابسته یکی از انواع بازاریابی است که به فردی اشاره دارد که محصول یا خدمات فرد دیگر را معرفی و در ازای این معرفی ، مبلغی تحت عنوان پورسانت یا کمیسیون دریافت می‌نماید.

 

روش عمل بازاریابی پورسانتی :

  • خریدار تصمیم به خرید محصول دارد.
  • او در گوگل به دنبال سایتی برای خرید محصول مدنظرش می‌گردد
  • سایتی را پیدا می‌کند و وارد سایت می‌شود ( سایت همکار فروش / پورسانت گیرنده / سایت معرفی کننده  )
  •  برای سفارش محصول، روی محصول معرفی‌شده کلیک می‌نماید
  • لینک محصول ، خریدار را به سایت دیگری می‌برد ( سایت فروشنده محصول )
  • خریدار در آن سایت ؛ خرید خود را انجام می‌دهد .
  • حال فروشنده به سایت معرفی کننده این مشتری ، درصدی به عنوان پورسانت از فروش پرداخت می‌نماید.

به اختصار می‌تواند گفت که وب‌سایت شما تنها حاوی لینک محصولات سایر فروشگاه‌ها است ( مثل یک نمایشگاه ) و شما فقط نقش معرف محصول را بر عهده دارید . خودتان چیزی نمی‌فروشید و مشتری را به تولیدکننده اصلی معرفی می‌نماید و در این وسط پورسانتی دریافت می‌نمایید. در روش بازاریابی پورسانتی، هر دو سایت به سود می‌رسند.

  • سایت فروشنده محصول را  Merchant ( تاجر ) میگویند. سایت معرفی کننده را Affiliate ( وابسته ) میگویند.

یکی از سوالاتی که خیلی از ما می‌شود  : چگونه سایت فروشنده تشخیص می‌دهد که مشتری از کتاب سایت معرفی کننده آمده است ؟

این خیلی ساده است ، هر سایت معرف یک لینک خاص و منحصربه‌فرد به سایت فروشنده دارد که مشخص می‌نماید ، مشتری از طرف کدام سایت معرفی‌شده است. این لینک، اطلاعات بسیار زیادی را در اختیار سایت فروشنده محصول قرار می‌دهد. بسیاری از شرکت‌هایی در حوزه فروش کفش ، هاست و دامین و یا همسریابی و یا خدمات دیگر هستند از این روش بازاریابی استفاده می‌نمایند. شما می‌توانید با هر شرکتی که بازاریابی پورسانتی دارد ، ارتباط برقرار ساخته و لینک منحصربه‌فرد وی را در سایت خود قرار دهید.

ادامه مطلب :

 


آیا بیزینس پلن هنوز کاربردی است ؟

بیزینس‌پلن ( طرح کسب‌وکار تجاری ) برای بسیاری از کارآفرینان یک چیز غیرمرسوم است و تنها در زمانی که بخواهند وامی از بانک دریافت نمایند، سند کسب‌وکار تجاری را به عنوان یک مدرک تکمیلی در پرونده خود قرار می‌دهند !

این مدیران هرگز به این فکر نمی‌کنند که داشتن یک نقشه راه می‌تواند به آن‌ها کمک نماید. از همین روست که بسیاری از آنان ، خطاهای بزرگی را چندین بار تکرار نموده و اشتباهات خویش را به گردن نصیب و قسمت و شانس می‌اندازند. طرح‌توجیهی حتی اگر ناشیانه و فقط در یک صفحه باشد ، بهتر از نبودش در سازمان است. برای اجراییی شدن هر ایده‌ای نیاز به یک نقشه راه است. بیزینس پلن می‌تواند بین توانایی‌های اجرایی و منابع شما یک تعادل منطقی ایجاد نموده و پیام برند را به درستی به مخاطب منتقلل  نماید.

دلیل برای نوشتن طرح توجیهی بیزینس پلن

بیزینس پلن یک دارایی ارزشمند است. این نکته را دوباره گوشزد می‌نماییم که طرح توجیهی یا طرح کسب‌وکار تجاری تنها برای جذب سرمایه‌گذار و یا دریافت وام نیست. بیزینس پلن مانند فانوس دریایی ، هادی شماست . فردی که به دنبال تدوین طرح توجیهی است ، حتما باید به نکات زیر توجه نماید.

9 دلیل برای نوشتن بیزینس پلن

 

  • شفافیت

نوشتن طرح توجیهی برای سازمان و یا یک سرمایه‌گذار، به شما به این امکان را می‌دهد که در مورد کاری که انجام می‌دهید و جایی که می‌رود ، دوباره فکر نمایید. شاید بسیاری از اطلاعات غیراساسی موجود در آن سند ، حتی در طی زمان پرینت گرفتنش ، منسوخ‌شده باشد ، پس از کلیات طرح توجیهی به عنوان یک نقشه راه استفاده نمایید و نیاز نیست همه‌چیز را موبه‌مو مدنظر قرار ندهید.

  • شناخت عمیق و درستی از بازار

هرچند که ممکن است که نوشتن طرح توجهی کامل و دقیق چند هفته زمان نیاز داشته باشد و در آخر برای مدت‌ها هم به آن سر نزنید ، اما اولین دفع ای که آن را مطالعه نموده‌اید ، کلیات برنامه‌ها در ذهن شما ترسیم می‌گردد و چهارچوب ذهنتان شکل می‌گیرد که کجا هستید و چگونه مقصد کجاست. این شاخت اصولی و کلی از موقعیت خود بازار ، به شما کمک می‌کند که ریسک‌های عمده و خطرناک را شناخته و برای آنان از پیش برنامه‌ای داشته باشید.

  • راهبری سازمان

یکی از اصلی‌ترین دلایل نوشتن طرح توجیهی ، صرف‌نظر از اهداف مالی ، کمک به حفظ سکان مدیریت سازمان در مسیر درست است . هر کسب‌وکاری بدون یک برنامه مدون ، حتما از مسیر اصلی خود خارج و سازمان متحمل مشکلاتی خواهد نمود. یک طرح توجیهی با پیش‌بینی هزینه‌ها ، پیش بنی درامدها و چیزهایی دیگر ، به دستیابی سازمان برای رسیدن به اهداف بلندمدت کمک خواهد نمود.

  • تمرین شما را روی فرم نگه می‌دارد

حتی اگر بیزینس پلنی که می‌نویسند ساده بوده و بعد از نگارش به دور انداخته شود ، باز کمک خواهد نمود که ذهنتان دوباره به موارد مهم کسب‌وکار فکر نماید. شاید نوعی گرم کردن موتور تفکر باشد.

  • تاییدیه محاسبات ریاضی

بسیاری از ایده‌ها بر روی کاغذ و یا در زمان صحبت عالی هستند. اما وقتی پای محاسبات ریاضی به میان می‌آید ، هرچند که ساده باشد ، این ایده به چیزی جز یک فاجعه مالی تبدیل نخواهند شد. قبل از شرع هر نوع کسب‌وکاری باید حداقل برخی موارد مانند نرخ بازگشت سرمایه ROI و چندین سناریو محتمل را در نظر گرفته و محاسبه نماییم.

  • دقت

بیزینس پلن به درست فکر کردنتان کمک می‌کند. این پلن باید اعتبار ایده ، بازار هدف ، نحوه رقابت  و ... شما را به چالش بکشد و شما را به انجام بهترین عملکرد ترغیب نماید.

  • هماهنگی

نوشتن یک طرح کسب‌وکار یک‌راه ایدئال برای ایجاد هماهنگی بین اعضای سازمان و برنامه‌های کنونی و آتی سازمان است.در گام نخست ، ضروری است که پایه‌گذاران سازمان برای پیش برد اهداف و موفقیت سازمان خویش هم‌عقیده باشند. از این طریق سوءتفاهمی بین آن‌ها ایجاد نخواهد شد.

  • قابل اتکا و اعتماد

بیزینس پلن به مدیران سازمان کمک می‌نماید تا چشم‌انداز و برنامه‌های آتی خود را بیان نمایند. یک بیزینس پلن حرفه‌ای بر اساس یک استاندارد مشخص و چهارچوب معین تدوین می‌شود که دارای سوالاتی است که مدیر را مجبور می‌نماید تا چشم‌انداز و استراتژی بلندمدت را ترسیم نمایند . برنامه‌ای که منطقی و قابل اتکا باشد را می‌توان نوشت و بر اساس همین برنامه می‌توان رشد نمود.

  •  اطلاع از پیام

طرح کسب‌وکار تجاری به‌طور فوق‌العاده‌ای کمک بسیار خوبی برای توصیف کاری است که انجام می‌دهید ، رقبای شما چه کسانی هستند و یک برنامه واقع‌بینانه 3 تا 5 ساله به دست می‌دهد. هر یک از یک فعالیت‌ها بسیاری ضروری است اگر به دنبال شروع یا توصیه سرمایه‌گذاری خود هستید و یا می‌خواهد بدانید که چگونه در جمعی از متخصصین و همکاران خود از طرح یا ایده خود به صورت آگاهانه تعریف نمایید ،باید این سندی در دست داشته باشید.

 

تلگرام خبرنامه مدیریت تجارت

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون درج لینک منبع پیگرد قانونی دارد.